در جامعه بشری حاضر متأسفانه درصد بیشماری از افراد دچار مرگ تدریجی و یا بیماری به نام اعتیاد شدهاند. افرادی که معتاد میشوند، افرادی سستعنصر و بیاراده نیستند یا ازلحاظ اخلاقی فاسد نبودهاند. این ذهنیت اشتباه نسبت به معتادان باعث میشود که تعامل اجتماعی افراد با این بیماران و بازگشت آنها به اجتماع روزبهروز کمرنگتر شود. اعتیاد به حالتی گفته میشود که افراد برای انجام فعالیتهای روزمره به یک ماده و یا یک رفتار خاص وابسته میشوند و زمانی که ماده موردنیاز و یا موقعیت انجام رفتار خاص در اختیار بدن قرار نگیرد، نتیجه کار بروز علائم نمادی است. در ارتباط با آسیبشناسی اعتیاد اگر بخواهیم صحبت کنیم دلایلی متفاوت و پراکنده در خصوص دامنگیر شدن افراد به اعتیاد وجود دارد که سالیانه همایشهای متعددی در سرتاسر جهان برگزار میشود که متأسفانه جز تکرار مکررات و به بار آوردن هزینههای گزاف سود چندانی به بار نمیآورد؛ اما سؤال اینجاست که چگونه با فردی که اعتیاد دارد باید برخورد شود؟ اولین گام، داشتن اطلاعات کافی و صحیح در این راستا برای خانواده است که متأسفانه برخی خانوادهها با عدم پذیرش این اطلاعات کافی و صحیح و یا مسائل عرفی همچون حفظ آبرو سکوت اختیار میکنند. امروزه با ورود مواد صنعتی و اعتیادآور به بازار، دلیلی برای سکوت این واقعیت وجود ندارد، زیرا خسارت جسمی و روحی این حادثه هرگز قابل جبران نیست. گام دوم چگونگی برخورد و همراهی با فرد معتاد است؟ کنترل خشم و عصبانیت خانواده یکی از اصول اولیه است. افرادی که اعتیاد را جرم میدانند اغلب با زندانی کردن بیماران در منزل و تنبیه و سرزنش کردن و رفتارهای خشونتآمیز قصد اصلاح او رادارند. این روش نتیجهای را به دنبال نخواهد داشت و تنها باعث میشود که بیمار به خانواده بدبین شود و کدورت و دشمنی در خانواده جای روابط دوستی را میگیرد. شرایط مناسب هنگامی است که بیمار اخیراً مواد مصرف نکرده باشد و یا موقع مصرف بعدی او نباشد؛ درواقع وضعیت نرمال داشته باشد. در ابتدا بایستی با کلمات محبتآمیز و حرفهای منطقی با بیمار صحبت شود و در این راستا باید از نظرات علمی و پزشکی یک روانپزشک سود جست. در ادامه درمان باید بیمار را از فضای تحریککننده به استعمال مواد دورنگه داشت. سپس باید به نحوه برقراری ارتباط صحیح فکر کرد و بعد به نگرانیهای طرف مقابل باحوصله و توجه زیاد گوش کرد. در این راستا بهتر است که کمتر قضاوت کرد و تا حد امکان نصیحت نکنیم. هرچند درمان اصولی یک فرد گرفتار در اعتیاد نیاز به درمانهای علمی و حتی در بعضی مواقع مراقبتهای پزشکی دارد ولی یادمان باشد که نقش افرادی که در کنار بیمار حضور دارند و با او زندگی میکنند بسیار کلیدی و پررنگ است. بسیاری از افرادی که نتوانستند خود را از دامن این هیولای خانمانسوز دور کنند، برخوردهای نامناسب و ضربتی اطرافیان بوده است. رعایت این اصول اخلاقی و روانی تا حد بسیاری امکان رهایی بیمار از چنگ اعتیاد را فراهم میکند که اگر این برخوردها بهموقع و از سر دلسوزی انجام شود، نفع آن در درجه اول شامل خانواده و سپس جامعه خواهد شد.
شماره 22 دوهفته نامه آیت ماندگار