شاید سخن دربارهٔ جنون و ارتباط آن به کودکآزاری ما را به عدهای زیادی از فلاسفه و نظریهپردازان بپیوندند اما قصد دارم این نوشته را با یک مثال عینی شروع کنم. برای این کار به مهدکودکی با نام و نشان و برند معتبر سر زدم و توانستم با مدیر مهد صحبتی داشته باشم ازقضا دو روز قبل از مراجعه من، یکی از مربیان مهد که داری مدرک کودکیاری بود را اخراج کردند و علت اخراج کردنش بسیار جالب بود. این مربی بااینکه میدانست مهدکودک از سیستم حفاظتی و دوربینهای مخفی بالایی برخوردار است، ولی به کودکآزاری اشتیاق داشت بااینکه چند بار به علتهای مختلف ازجمله چسب زدن رو دهان بچهها، بستن با طناب، گذاشتنشان در کمد و... عذرش را مدیر مهد خواسته بود و با وساطت دیگر پرسنل اخراج نشد ولی یک علاقهٔ وافری به آزار کودکان به هر نحوی داشت. این از خود بیخود شدن بهجای آنکه شرط ممکن شدن جلوههای جنون باشد پیامد خطایی اخلاقی تلقی میشود. ازخودبیخود شدن به بیخبری و ناآگاهی تبدیل شد و هر آنچه نمود جنون بود به خطایی اخلاقی معنا شد. جنون که در انگلستان بیش از هر جای دیگر رواج داشت بهایی بود که انسان برای آزادیای که در آنجا حاکم بود میپرداخت. آزادی ذهن و وجدان بیش از اقتدار و استبداد متضمن خطر است. همچنان که مربیِ نامبرده بااینکه میدانست فضای مهدکودک بسیار با دوربین حفاظتشده است ولی باز برای ساکت کردن کودکان آنها را به این شکل تنبیه و آزار روحی و جسمی میکرد این مربی نمونهٔ کسی است که دارای آزادی ذهن و وجدان است. این آزادی نوعی قدرت بلامنازع است که این امکان را در فرد ایجاد میکند که به شکل عجیبی هر کاری را که میخواهد انجام میدهد بیتردید این نوع آزادی، خودِ جنون است. اینیک مشکل رفتاری و اخلاقی نیست که اغلب تحلیلها به این مشکل رفتاری تأکید میکنند بلکه اینیک جنون است که در سرتاسر تاریخ بر کل دنیا حاکم بوده است. همچنان که درباریان در دورههای حکومتهای مختلف ازجمله قاجاریه و صفویه پسران نوجوان را رخت زنانه میپوشاندند و از آنها سوءاستفادهٔ جنسی میکردند.
اتفاقی که در همین مدارس و مهدکودکها و حتی جاهای دیگر میبینیم اغلب فشار و ترساندن و جبر و زوری است که شاید ریشهاش به جنون مربوط است. نکتهٔ دیگر اینجاست که چیزهای بدیهی عمدتاً بسیار پوشیده و در لفافه به سر میبرند؛ وجود کودکآزاری در ایران امری بدیهی است، تنبیههای بدنی، روحی و... از خودکار لای دست گذاشتن تا دانش آموزان را در دستشویی بدبو رهانیدن، کندن موهای سر، زدن به شکل وحشیانه و... همهچیزهایی بود که در مدرسهها دیدیم؛ و نکتهٔ مهمتر اینکه عدم آموزش کافی بچهها در مورد مسائل جنسی که اغلب آزارهای حال حاضر همین آزار جنسی است درست است که باید تخیل کودک پاکیزه نگاه داشت اما این پاکیزگی با نادانی و بیخبری محفوظ داشته نمیشود برعکس این احتمال هست که پنهانکاری باعث شود که کودک بیش از همیشه به حقیقت بدگمان شود همین بدگمان شدن به حقیقت منجر به سوءاستفاده مجنونان و دیوانگان از کودک شود و اما آنچه عملاً مشاهده کردم آزار روحی بچهها در مهدکودک بود که بیشک باید بیشازپیش توجهمان به مراکز آموزشی و فرهنگی کودکان باشد.
شماره 23 دوهفته نامه آیت ماندگار