مشکل بیکاری در دهه های اخیر بهصورت یکی از مسائل بسیار حاد کشورهای توسعهنیافته درآمده است. در کشورهای عقبافتاده جنبههای بیکاری در تاروپود جامعه نهفته و بهصورت مزمن درآمده است. بیکاری بهعنوان عارضهای که باعث عدم استفاده از نیروی فعال و قابل کار میباشد، بیماری است مزمن که مانند پدیده تورم خوشایند هیچگونه اقتصادی نمیباشد که در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه، رشد سریعی دارد. جمعیت بیکار به گروهی اطلاق میشود که مایل به کار کردن هستند ولی موفق به یافتن کار نمیشوند. سه دسته از نظریات راجع به بیکاری بهطورکلی شامل: ۱- کینزینها که استدلال میکنند که علت عمده بیکاری مربوط به مشکلات بخش تقاضا است و چنان چه دولت سیاستهای افزایش تقاضا را اتخاذ نماید نرخ بیکاری کاهش خواهد یافت. بر اساس نظریه عمومی کینز که در دهه ۱۹۳۰ بیان شد برخی کشورها ازجمله آمریکا و انگلستان موفق شدند نرخ بیکاری بالای دهه ۱۹۳۰ را کاهش دهند. برای مثال انگلستان نرخ ۲۵ درصدی بیکاری را به ۶ درصد کاهش داد. 2- کلاسیکها و کلاسیکهای جدید استدلال میکنند که به دلیل کامل بودن بازارها، بیکاری نمیتواند بهصورت اجباری وجود داشته باشد و معتقدند اگر بازارها بدون دخالت دولت و آزادانه بتوانند فعالیت کنند از طریق کاهش دستمزدها، بیکاری پدید نخواهد آمد. ۳- بنیادگراها معتقدند بیکاری واکنش یک اقتصاد پویا به تغییرات تکنیکی است و تغییرات تکنولوژیکی باعث پدید آمدن بیکاری میشود؛ اما مهمترین علتهای بیکاری در ایران شامل: 1- رشد بیرویه شهرها. ۲- آزاد شدن بخش قابلتوجهی از نیروی کار شاغل در بخش کشاورزی و عدم جذب نیروی مازاد توسط سایر بخشها. 3- رشد ناهماهنگ شهر و روستا. 4- ماهیت رشد صنایع در ایران و عدم رشد صنایع مادر و مکمل. ۵- مشکلات و ایرادات موجود در قوانین سرمایهگذاری مالکیت و کار و شوراهای اسلامی. ۶- همچنین در سال ۷۷ از عوامل اصلی بیکاری در ایران افزایش شدید عرضه نیروی کار که حاصل عوامل رشد بالای جمعیت طی دهه ۶۰ بوده نیز قابلبیان میباشد. بر اساس آخرین آماری که مرکز آمار از نرخ بیکاری در ایران منتشر کرده، نرخ بیکاری در میان زنان تقریباً دو برابر مردان است. بیشترین نرخ بیکاری هم در گروه سنی ۲۰ تا ۲۵ سال است. در این گروه سنی، ۲۲ درصد مردان جوان و ۴۵ درصد زنان جوان ایرانی بیکارند. علاوه بر این، نرخ بیکاری در استانهای ایران هم تفاوت دارد. مرکز آمار در آخرین آماری که پاییز گذشته از نرخ بیکاری در استانهای کشور منتشر کرد، اعلام کرده بود که استان کرمانشاه بالاترین نرخ بیکاری در ایران را دارد. رئیسجمهور یکم آبان در همایش «روز ملی روستا» خبر داد که در سال جاری برای نخستین بار یکمیلیون و ۲۰۰ هزار متقاضی شغل وارد بازار کارشده است. دولت از عهده مهار این موج برنمیآید. حسن روحانی دراینباره بهصراحت گفت: «با امکانات فعلی حتماً نمیتوانیم پاسخگوی این تعداد متقاضی کار باشیم». او از همه خواست تا با دولت همراه شوند و یک حرکت بزرگ برای مهار بیکاری در کشور را به وجود آورند. بررسی بازار کار در ایران نشان میدهد که افزایش بیکاری بیشترین ضربه را به کسانی میزند که برای اولین بار به دنبال شغل هستند. نتایج بررسیها نشان میدهد که بیکاری مهمترین عامل فقر در ایران است و آمارها میگوید دستکم حدود 18 درصد از خانوارهای کشور زیرخط فقر مطلق هستند. این خانوادهها که جمعیتشان ۱۳ میلیون و ۳۴۷ هزار نفر است، ماهانه کمتر از یکمیلیون و ۱۰۰ هزار تومان درآمد دارند. در کنار این آمار کمی بیش از 50 درصد جمعیت هم زیرخط فقر نسبی قرار دارند که نشانه افزایش فاصله طبقاتی است. اگر این آمار را بر اساس خانوار بخواهیم بررسی کنیم، به ۱۱ میلیون و ۱۱۵ هزار و ۹ خانواده تبدیل میشود که زیرخط فقر قرار دارند؛ یعنی ۳۷ میلیون و ۵۶۸ هزار و ۷۳۰ نفر سال گذشته زیرخط فقر قرار داشتند. از این تعداد، بیش از ۱۳ میلیون و ۳۴۷ هزار نفر از تأمین نیازهای اولیه زندگی هم ناتوان بودند که به گفته کارشناسان میتوان وضعیت زندگی آنها را زیرخط فقر مطلق، یا خط بقا ارزیابی کرد. بانک مرکزی با اعلام جزییات گزارش بررسی بودجه خانوار در سال ۱۳۹۴، پرده از بخشهای مهم شکاف درآمدی در ایران برداشت. این دستگاه آماری، متوسط درآمد هر خانوار ایرانی را در سال گذشته ۳۵ میلیون و ۲۵۸ هزار و ۶۰۰ تومان اعلام کرد که به معنای درآمد ماهانه دو میلیون و ۹۳۸ هزار و ۲۱۶ تومانی است. از سوی دیگر متوسط هزینه ماهانه هر خانوار هم دو میلیون و ۹۳۸ هزار و ۷۵۸ تومان اعلامشده است. حالآنکه بررسی آمارهای اعلامشده نشان میدهد بیش از 67 درصد از جمعیت کشور حدوداً درآمدی کمتر از رقم میانگین اعلامشده دارند. این آمارها نشان میدهد نظام توزیع درآمد کشور دچار ضعف شدیدی است که شکافی بسیار بزرگ میان بخشهای مختلف جامعه ایجاد کرده و اکثریت جامعه درآمدی کمتر از میانگین کشور دارند. بهبیاندیگر هنگامیکه اکثریت یک جامعه درآمدی کمتر از میانگین درآمدی را دارند، نشاندهنده عدم توازن توزیع در آن کشور است و با توجه به اینکه بیش از 67 درصد جمعیت کشور درآمدی کمتر از میانگین درآمدی اعلامشده از سوی بانک مرکزی را دارند، میتوان ادعا کرد در ایران نظام توزیع درآمد بهشدت ناعادلانه است. بنا به گفته کارشناسان اقتصادی، نظام مالیاتی نادرست یکی از مهمترین عوامل پدیدآورنده این شکاف است. فقر ناشی از بیکاری را میتوان موجب بروز دیگر معضلات اجتماعی ازجمله خودکشی، طلاق، اعتیاد، فعالیتهای اقتصادی زیرزمینی، جنایت، رشوهخواری و فساد مالی ارزیابی کرد. از سوی دیگر فرصت شغلی مناسب برای قشر تحصیلکرده و نخبگان جامعه ایران موجب بروز معضل فرار مغزها شده است.
شماره 26 دوهفته نامه آیت ماندگار