بیکاری بهعنوان یکی از عمدهترین معضلات اقتصاد ایران به مفهومی اطلاق میشود که افراد جویای کار در سن اشتغال، شغل یا منبع درآمدی پیدا نمیکنند. در این میان باید توجه داشت که امروزه مصادیق شغل، گسترشیافته است و شامل هر عمل فکری نیز میگردد؛ یعنی هر کوشش فکری علاوه بر تلاش یدی در مسیر کسب درآمد، در مفهوم شغل قرار میگیرد. در کشور ایران سالهاست که به دلایل متعدد و متنوع، نرخ بیکاری بالاست و هر چه تلاش در زمینه ایجاد فرصتهای شغلی صورت گرفته کمتر به کاهش نرخ بیکاری انجامیده است. تلاشهایی که گرچه قابلتوجه و لازم بوده اما کافی نبوده و نیست. تا جایی که امروز برای حل این معضل دولت میبایست سالانه یکمیلیون شغل ایجاد کند، درحالیکه در بهترین شرایط قادر به ایجاد ۵۵۰ هزار فرصت شغلی بوده است و این در حالی است که بخش مهمی از بیکاران، تحصیلکرده دانشگاهی هستند و با فارغالتحصیلی قریبالوقوع چهار میلیون دانشجوی فعلی، نرخ بیکاری تحصیلکردگان در ایران افزایش خواهد یافت. در خصوص معضل بیکاری در ایران از دو منظر میتوان با بررسی این چالش جدی، به ارائه راهکار پرداخت. نگاه وظیفه محور به دولت در ایجاد فرصت شغلی و تلاش در جهت رشد اقتصادی و نگاه وظیفه محور به مردم و بهویژه نسل جوان در اصلاح فرهنگ کار و عزم جدی در نقشآفرینی اقتصادی مبتنی بر خلاقیت و تولید؛ اما نکته مهم و قابلتوجه در این نوع رویکرد این است که در هیچکدام از دو نگاه فوق نمیتوان با تکیهبر نقش یکی، نقش و اثرگذاری دیگری را نادیده گرفت. بدون شک تلاش توأمان دولت و مردم و عزم جدی تمامی بخشهای حاکمیتی فارغ از نگاههای سیاسی و مقطعی با برنامهریزی درست و البته اصلاح بنیادین بسیاری از عوامل مؤثر در رشد نرخ بیکاری راهگشا خواهد بود. در سالهای اخیر با افزایش میزان فارغالتحصیلان دانشگاهی و تقاضای آنها برای شغل و بهویژه جمعیت جوان ۷۰ درصدی کشور که آمار افراد جویای کار را در بین جوانان بالاتر میبرد، به دلیل عدم وجود ثبات و رشد اقتصادی در کشور تلاش در جهت ایجاد کسبوکار مبتنی بر خلاقیت و خوداشتغالی توأم با بیانگیزگی و ناامنی بود و سیل عظیم متقاضیان را به درون دولت و مؤسسات عمومی هدایت کرد. آماری که دولت از آن بهعنوان رشد حدود 3 درصدی میزان مشارکت برای کار یاد میکند شاخصی است که مؤید ایجاد فضای انگیزشی برای کار و تلاش است و با رشد اقتصادی بالای ۷ درصدی و افزایش درآمدهای نفتی، فضای ایجاد شغل را مهیاتر میسازد. ضمن اینکه رشد و ثبات اقتصادی خود منجر به ایجاد انگیزه خوداشتغالی و کارآفرینی خواهد شد و از بار تقاضای ایجاد اشتغال از سوی دولت خواهد کاست؛ ضمن اینکه با بالا رفتن نشاط اجتماعی و بهبود روابط و مناسبات اجتماعی، جامعه در مسیر رفاه اجتماعی قرار خواهد داد. نکته مهم، تقویت روحیه کار و تلاش و اصلاح فرهنگ کار در کنار ایجاد فرصتهای شغلی و فضای امن کسبوکار است. باید پذیرفت که عوامل متعددی در پایین بودن فرهنگ کار در ایران و اختلاف سطح آن با سایر کشورها مؤثر است. اقتصاد مبتنی بر نفت که مردم ایران را تنبل، مصرفگرا و رفاهطلب بار آورده است و از سوی دیگر نظام آموزشی ناکارآمدی که هیچ هزینه و وقتی را صرف برنامهریزی در مسیر اصلاح فرهنگ کار و روحیه تلاشگر کودکان از سنین پایین نمیکند و از همه مهمتر نظام اداری فاسد و رانتی که خیل عظیمی از جامعه را در مسیر تلاش و تحرک و کسب درآمد بیانگیزه و منفعل ساخته است و بسیاری دلایل دیگر که ذکر آن در اینجا نمیگنجد. به نظر میرسد در شرایط فعلی با نرخ بیکاری بالا و ازیکطرف مشکلات اقتصادی که دولت در حال تلاش برای رفع آن است و از طرف دیگر جامعه جوان تحصیلکردهای که ناامید و بیانگیزه مستعد آسیبزایی و آسیبپذیری بالای اجتماعی و تهدیدی برای سلامت اجتماعی است در کنار تلاش در جهت ترویج فرهنگ کار و تلاش، تقویت کارآفرینی و ایجاد فضای کسبوکار و... مهمترین مسئلهای که حل آن به ایجاد فضایی مناسب برای کار و تلاش کمک میکند، برطرف ساختن شکاف دولت و مردم است. شفافیت و رویکرد دغدغه مند دولت و بخشهای مختلف حاکمیت در برطرف ساختن عوامل فساد و رانت و توجه به تخصصگرایی، جوانگرایی و شایستهسالاری علاوه بر بهرهگیری از ظرفیت و استعدادهای بیشمار، بدون شک به اصلاح فرهنگ کار و تقویت روحیه کار بهویژه کار جمعی و مدیریت صحیح سرمایههای انسانی و اجتماعی که نقش مهمی در توسعه اقتصادی کشور دارند خواهد انجامید.
شماره 26 دوهفته نامه آیت ماندگار