- دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳2024 November 25

دو هفته نامه آیت ماندگار

سرمقاله
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۴۵۹
تاریخ انتشار: ۰۰:۳۲ - ۱۳ بهمن ۱۳۹۵ - 01 February 2017

سانسور، دیالکتیک هنرمند و مخاطب!

شیرین کاظمیان / کارشناس تئاتر
«تراژدی زندگی برتولت برشت در این واقعیت ساده نهفته بود: در دنیایی که مدعی بود برای آن می‌نویسد، یعنی دنیای طبقه کارگر، غرب و شرق، حتی یک تماشاگر هم به دست نیاورد.» با این مقدمه می‌توان اشارهٔ کوچکی داشت به واقعیت اینکه مخاطب امروز ایرانی، چه در سینما و چه در اجراهای نمایشی که در نوع ممتازش صرفاً در پایتخت و برای قشر متوسط به بالا قابل‌دسترس است دنبال چه می‌گردد؟ مفهوم کاتارسیس دیگر در آثار جدا افتاده از ادبیات و صرفاً فرمالیستی شدهٔ امروزی ازمیان‌رفته است، تماشاگر با سرگردانی به تماشا می‌نشیند و سرگردان‌تر در پایان برمی‌خیزد.
بااین‌همه نهادن بار مسئولیت بر گردهٔ تماشاگر و گرفتن نوک پیکانِ تمام قصور به سمت او قضاوتی عادلانه نیست. سلایق و علایق مخاطبان در پیوندی دیالکتیک با هنر و هنرمند قرار دارد. اگر تماشاگر ترجیح می‌دهد به‌عوض اجرایی عمیق و انتقادی پای فانتزی‌های هجوآمیز بی‌سروتهی بنشیند و ساعتی را به تفریح بگذراند گناهش تنها به گردن جامعه‌ای نیست که چنین مخاطبانی را می‌پروراند، چه اینکه هنرمند می‌تواند و باید در ارتقای ذائقهٔ عمومی تأثیر گذاشته، درک و دریافت مردم را از هنر اعتلا بخشد.
در چند سال گذشته تئاتر ایرانی نسبت به قبل بیشتر به‌سوی فرمالیسم و تجربه‌هایی نو در کفهٔ بصری سنگین‌تر شده و از عینیت فاصله گرفته، ازاین‌جهت دیگر چون دهه‌های پیشین شاهد نمایشنامه نویسان پرقدرتی نیستیم که این روزها سال‌های اولیهٔ حضور ویژه و پررنگشان باشد. از طرفی دیگر می‌بینیم حتی نمایشنامه نویسان نسل پیشین چون محمد چرمشیر نیز در نثر و خلق آثار جدیدشان با رویکردی صرفاً فرمالیستی با تئاتر مواجه می‌شوند. در نمایش‌هایی ازاین‌دست، نگرش فرمالیستی مرزهای استعاره و اعجاز بصری را گذرانده و به ابهامی گنگ رسیده است که تردیدی در شعور و درک تماشاگر ایجاد می‌کند برای کشف تصویر و پنداشت معنا. به عبارتی می‌توان گفت نویسنده-کارگردان در این موضع از مسئولیت اجتماعی، سیاسی خود در مقام یک هنرمند، شانه خالی کرده و به زینت کاری صرفی پرداخته است که تنها قشر مخاطبی را درگیر خود می‌کند که در پایان هفته، بلیتی مفصل خریده است، نمایشی عجیب، خاص و سخت را تماشا کرده و به دلیل گنگی برای توجیه شعور و درک خویشتن از ارتباط با اثر، جرات شک و پرسش را هم به خود نمی‌دهد. همان مخاطبی که خرسند از این ابهام، در شمایلی هوشمند خود را پنهان نگاه می‌دارد و درنهایت با سلفی‌هایش از عوامل یک نمایش بازتاب پوچ تئاتری که به تماشا نشسته است را به اجتماع بازمی‌گرداند. در سیاست‌های فعلی و حضور حساسیت‌های همواره بر صحنه‌های نمایش، در غربت بودن بزرگانی چون بهرام بیضایی و یا مهجور ماندن آثار نمایشنامه نویسان نسل پیشین مثل غلامحسین ساعدی و بهمن فرسی، محمود استادمحمد، عباس نعلبندیان و... می‌توان انگشت‌شمار نویسندگان و کارگردانانی را نام آورد که برگ برگ متونشان نمادی از دغدغه‌های اجتماعی و توجه به واقعیت تلخ امروز است. محمد یعقوبی یکی از همین نام‌هاست که اجرای آثارش در همه این سال‌ها همواره به سد منع و ممیز برخورده است، بااین‌همه هیچ‌گاه از محیط و شرایط پیرامونش نبریده است. محمد یعقوبی که به اذعان موافقان و مخالفانش هنرمندی مؤلف در تئاتر امروز ایران محسوب می‌شود، نماینده‌ای از هنری است که در عین توجه به فرم و در عین کاربرد شیوه‌های بدیع در اجرا ارتباط خود را با واقعیت عینی از دست نداده است.

شماره 27 دوهفته نامه آیت ماندگار
نظرشما
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار