راهی جدید برای بشریتقطعاً کسانی که در آینده، تاریخ این قرن و یا این دههها را میخوانند، با کلیدواژه مهم «نت» آن را خواهند شناخت. ابزاری که با شرایط فعلی، کمکم بهجایی خواهد رسید که تأثیرش از کشف آتش و اختراع برق و تلفن و دستگاه چاپ هم مهمتر شود!
در ایران، شبکه سراسری وب، با تأخیر و آنهم بهصورت تدریجی در اختیار قرار گرفت. البته هنوز هم سرعت اینترنت در کشور ما، نسبت به میانگین جهانی، وضع امیدوارکنندهای ندارد. شاید بتوان ادعا کرد، در مقابل استفاده از نت، مقاومت زیادی هم در کشور ما وجود داشت که بحث این متن نیست.
نت در کشور ما
با همه این شرایط، نت وارد جامعه ما شد و بهتبع آن فضاهای مجازی و استفاده از آنها گسترش یافتند. توسعه و گسترش این تکنولوژی، چنان تغییر وسیع و گستردهای در ساختار اجتماعی، فردی و سیاسی کشور ایجاد کرد که میتوانیم ادعا کنیم، در دهه اخیر و بهواسطه اینترنت، وارد یک دنیای جدید شدهایم!
ارزانی و دسترسی سهل، مهمترین عوامل در میان صدها امتیاز برتر وب بودند که باعث شدند به این سرعت، به صدر رسانههای توانمند دوران فعلی برسد. تمام رسانههای دیگر مانند مطبوعات، رادیو، تلویزیون و ... بهشدت تحت تأثیر و حتی تحت سایه شبکه تارنمای جهانی قرار گرفتند. عصر پیشرفتهتر این دنیا، یعنی شبکههای اجتماعی هم باز به امپراتوری رسانههای پراستفاده دوران گذشته، هجوم آورد و به سیطره آنها پایان داد!
صدای همه
ذات به وجود آمدن فضاهای مجازی و در مرحله پیش از آن، راز شکلگیری و استفاده گسترده از شبکه وب، بر مبنای این فکر مسلط بود که: «انسان ارزش دارد.» هر انسان، در وهله اول، به جهان ارتباطات «دسترسی» پیدا میکند و در گام بعدی، خود «تولیدکننده محتوا» میشود. امروز در جهانی زندگی میکنیم که تولید محتوا، نظارت، تأیید و مصرف آن با عموم مردم است و تکتک افراد جهان، میتوانند در آن سهم داشته باشند. دقیقاً نقطه مقابل تفکر قبلی که عموم مردم در آن صرفاً «مصرفکننده» هستند.
این مسئله باعث حذف تولیدکنندهها دارای «قدرت» و تولیدکنندههای دارای بعد «نخبگی» و «فرهیختگی» شد و همانقدر که آزادی به ارمغان آورد، در قالب این اسب تروآ، محتوای سطحی، کم عمیق و سریع را به سمت ذهنها سرازیر کرد.
نت و دنیای سیاست
حال با این تفاسیر و با این شرایط، مشخص است که چه تأثیر و تلاطمی، دنیای سیاست قدیم را فرامیگیرد. چه طور میشود با همان بازی با همان قواعد قدیم ادامه پیدا کند؟ در جهان ارتباطات، «محدودیت» مفهوم خود را از دست میدهد و با شکلگیری اتاقهای شیشهای در قالب شبکههای اجتماعی، همه دارای تریبون میشوند. فرقی ندارد، گاهی یک نوجوان چوپان، با یک عکس خلاقانه در صفحه اینستاگرام جهانی میشود و گاهی هم رئیسجمهور یک کشور، برای ارائه پیامی که نمیتواند یا فرصت آن را ندارد که در تریبونهای رسمی اعلام کند، آن را توئیت میکند.
در اینچنین جهانی، نمیشود صحبت از تکصدایی داشت. حتی اگر تمام رسانههای رسمی، صدای یک تفکر خاص شوند، بازهم جامعه صدای خود را به گوش آنها خواهد رساند. کسانی که هنوز سعی دارند با اعمال محدودیت، سیاست را با همان معادلات قدیمی پیگیری کنند، یا میدانند همین الآن رویکرد اشتباهی دارند یا در آیندهای نهچندان دور خواهند فهمید! صفحه اول آفتاب یزد را یادمان نرفته با آن تیتر بهیادماندنی که «شما را چه به توئیتر؟» تیتری خطاب به اصولگرایانی که طرفدار فیلترینگ شبکههای مجازی هستند.
آسیبها
صحبت کردن از واقعیات موجود در زمینه نت و شبکههای اجتماعی، به معنی طرفداری سفتوسخت از آنها نیست. مَثَل این ابزار همان مَثَل چاقو است که یک جراح، با آن جان انسانها را نجات میدهد و یک قاتل، با آن جان انسانها را میگیرد. ورود الکتریسیته یا گاز طبیعی، یک امکان سهلالوصول را برای «مرگ» وارد خانه همه انسانها کرد، اما آیا به دلیل وجود این خطر، از ورود آنها امتناع کردیم؟ این ابزار دنیای جدید هم شرایطی مشابه آنها دارد.
شکی نیست که اگر شبکههای مجازی نبود، بسیاری از آسیبهای فعلی شکل نمیگرفت یا تا این حد رشد و تسری پیدا نمیکرد. عالم سیاست هم از این آسیبها خالی نیست. انتشار سریع اخبار کذب و یا تحلیلهای سطحی و شعار محور سیاسی، ازجمله مهمترین این آسیبها هستند. با تداوم و گسترش استفاده از این ابزار، اعضای جامعه، با روش استفاده بهتر از آن آشنا میشوند و این آسیبها هم کنترل خواهند شد.
استفاده بهجای مقاومت
فیلم سینمایی مرد پرندهای (Birdman) روایتی از این مسئله را به تصویر میکشید. بازیگر و کارگردان سینما و تئاتری که مدتها بود، مخاطبش را ازدستداده بود، با یک کلیپ که در فضای اجتماعی منتشر شد، دوباره به اوج شهرت رسید. او شخصیتی داشت که در مقابل استفاده از این امکانِ جدید مقاومت میکرد. روایت، شکست خوردن این مقاومت را به زیبایی به تصویر کشید و به او فهماند که یک اتفاق سرگرمکننده اتفاقی که مربوط به او بوده، از تمام ساختههای هنری با تمام ساختار پیچیدهای که داشتهاند، بیشتر مخاطب پیداکرده است. نکتهای که در متن خود، آسیب خطرناک این ابزار را هم نمایش میدهد: هدفی جز سرگرمی وجود ندارد!
در این شرایط اهالی دنیای سیاست، میتوانند بهجای فاصلهگرفتن از این ابزار خطرناک، مراحل سهگانهٔ «پذیرش، یادگیری مهارتها، استفاده بهینه» را طی کنند تا برای خود فرصتی بینظیر را با قیمتی ارزان فراهم کنند. کم نیستند تحلیلگرانی که تا الآن برای رساندن صدایشان و افزایش آگاهی عموم جامعه، راههای پرپیچوخمی را طی میکردند، اما امروز با همان دستگاه تلفنهمراه یا لبتابشان، روزانه و در تمام ساعات روز با دهها و صدها هزار از مخاطبانشان، ارتباط برقرار میکنند و اطلاعات و تحلیلشان از مسائل را در اختیار علاقهمندان قرار میدهند.
سیاستمداران و اهالی دیپلماسی هم البته از این مسئله غافل نماندهاند و در جریان پروسههای مهم سیاسی، در سالهای اخیر، بارها مشاهده کردیم که یک تب در شبکههای اجتماعی، چقدر به پیشبرد یا توقف آن پروسه کمک کرده است.
امروز، افزایش سرعت اینترنت، اهمیتی در حد نان شب پیداکرده و محدود کردن آن ـ به اعترافان طرفداران این محدودیت ـ آسیبهای آن را کنترل نکرده است. طبیعی است که باید هزینههای این حوزه، به سمت افزایش سطح آگاهی و تکمیل زیرساختهای امنیتی و فرهنگی آن هدایت شود. بهاینترتیب بهجای ایجاد بدبینی و کاهش تمایل مخاطبین به رسانههای رسمی، شاهد ارتقای سطح اجتماعی و فرهنگی و بهتبع آن سیاسی جامعه و فرهیختگان جامعه خواهیم بود.
شماره 27 دوهفته نامه آیت ماندگار