آیت ماندگار- احمدینژاد که چند روز پیش ادعا کرد خیالی برای حضور در انتخابات ندارد، اما همچنان سعی میکند در دایره توجه رسانهها و افکار عمومی قرار بگیرد و این بار موسیقی بهانهای است که نام او بر سر زبانها بیفتد. در گفتوگویی که بابازاده با احمدینژاد صورت داده صحبت از معین، حبیب، شجریان، افتخاری و هیچکس به میان میآید و احمدینژاد نشان میدهد چندان هم درباره صدای زنان سختگیر نیست. او در تمام گفتوگو زیربار مسئولیت مشکلاتی که در دوره ریاستجمهوری او پیش آمده نمیرود و باز انگشت اشارهاش بهسوی جریانی است که نامی از آن نمیبرد.
احمدینژاد که از همان آغاز ریاست جمهوری با اظهارنظرات عجیبش همیشه در صدر اخبار نشسته است این روزها نیز سعی میکند نامش در حاشیه نباشد.
احمدینژاد جوابگوی هشت سال ریاستجمهوریاش باشد آمنه فدای سرش!
عبدا... مومنی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با فرارو در این باره گفت: احمدینژاد تلخترین نقطه ناکامی طبقه متوسط فعال ایران را در دوران نیم قرن اخیر رقم زد و در سقوط امید ایرانیان به بهبود و پیشرفت، عاملیت درجه اول را داشت. چرا احمدینژاد نمیتواند محل اعتماد باشد بدین خاطر که کارنامه او در دوران بسط یدش، سیاه و توام با سلطه بود. فرار از پاسخگویی در خصوص وضعیت فعلی کشور از سوی یک جریان سیاسی دیده میشود که بخش عمدهای از بنبست و موانع پیشروی روند بهبودگرایی مردم ریشه در ساز مخالف و کارشکنیها و مسولیتگریزی این جریان اصولگرا و جریانات ضداصلاحات دارد و بهنظر میآید آقای احمدینژاد و جریان اصولگرا با نوعی فرافکنی و فرار به جلو میخواهند از پاسخگویی در خصوص نقش خود و جریان سیاسی حامی خود طفره رفته و تمامی مسولیتها را به گردن جریان اصلاحات و اعتدال بیاندازند.
وی افزود: اگرچه بهواسطه نقش و عملکرد هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا رویگردانی مردم از هرگونه حضور و فعالیت در ذیل دو جریان عمده سیاسی کشور امری روشن است، اما آیا اینکه محافظهکاران با بیمسئولیتی، بیتوجهی یا فرافکنی و تعصبات سیاسی و فرقهای آن را انکار یا به جریان مقابل نسبت میدهند اهمیت چندانی ندارد؟ مهم این هست که اگر جریانی میخواهد صادقانه بهسمت بازسازی و احیای رابطه ترکخرده مردم با خود حرکت کند بدون شک بایستی با صداقت و پذیرش نقش خود در ایجاد وضعیت کنونی بهدنبال اصلاح در مناسبات به بنبست رسیده باشد نه اینکه اصولگرایان و یا اصلاحطلبان با شروعکردن بازی سیاسی بهدنبال فریب جامعه باشند و بخواهند مردم را از توجه به مشکلات دورههای قبل یا وضعیت فعلی دور کنند، اگرچه این نقدها به مفهوم تبرئه دولت از مسولیتاش در برابر مردم نیست و نخواهد بود و این موضوع که دولت باید پاسخگوی خواستهها و مطالبات جامعه باشد، امری بدیهی است. شرایط امروز ایران محصول عملکرد دولتهای پیشین و بهخصوص عملکرد معارض با منافع ملی در دولت احمدینژاد و نیز ناکارآمدی دولت فعلی است.
مومنی اظهار کرد: اما اینکه آقای احمدینژاد با ژست اپوزیسیون بخواهد خود را نماد حق و مخالفین خود را باطل تلقی کند از طنزهای تلخ تاریخ است؛ چراکه هنوز آثار زیانبار حضور او در راس دولت بر این کشور و بنبستهای پیشروی نظام و مردم قابل لمس است و با موضعگیری رندانه نمیتوان حافظه تاریخی مردم را پاک کرد. آقای احمدینژاد اگرچه بیان کنند که اینگونه موضعگیریها با هدف ورود به انتخابات نیست و یا گفته باشند قصدی برای ورود به کارزار انتخاباتی پیشرو ندارند، اما تجربه و سابقه ایشان در تعارض با چنین ادعایی است؛ چنانچه در انتخابات پیشین بهرغم صدور اطلاعیه و نفی مطلق کاندیداتوری، اما، در دقیقه نود همه تحلیلها را با حضور خود بههم زد.
این فعال سیاسی اضافه کرد: احمدینژاد با نوعی بازی سیاسی عوامفریبانه بهدنبال ایجاد ارتباط و پیوند با طبقه متوسط شهری است که خواهان آزادیهای اساسی اجتماعی است. اما احمدی نژاد بداند این طبقه در مجموع بیشتر در پی بسط و ایجاد و مطالبه آزادیهای سیاسی است و تکیه بر آزادیهای اجتماعی بدون توجه به آزادیهای سیاسی کار عوامفریبانه و پوپولیستی است و طبیعتاً نمیتوان در دفاع از آزادی و حقوق شهروندی بهصورت گزینشی عمل کرد؟!
عبدا... مومنی بیان کرد: احمدینژاد چرا دوره و عملکرد خود را بابت سرکوب انجمنها و جنبش دانشجویی و محدودیتها و ممانعت از تحصیل و فعالیت آزادانه تشکلهای دانشجویی نقد نمیکند؟ اگر یکبار او به اتفاقات تلخی که در دوره ایشان صورت گرفته، به رفتار خطا و برخوردهای ناپسند اعتراف کند و نقش خود را در روند محدودیتهای اعمالشده مورد شماتت قرار دهد، یا مشخصاً در خصوص محدودیتهایی که در طی هشت ساله دولت او پیشروی همه گرایشات دانشجویی منتقد وضع موجود و بهخصوص انجمنها قرار گرفت صحبت کرد و پذیرفت که انسداد پیشروی آزادی در دانشگاه اشتباه است، میشود باور کنیم او تغییر کرده است.
او خاطرنشان کرد: احمدینژاد بهجای این که پاسخگوی دوران ریاستجمهوری خود باشد، از آمنه آمنه سخن میگوید؟ احمدینژاد در پیشگاه تاریخ و ملت باید پاسخگو باشد و بگوید آن همه پول نفت کجا رفت؟ آمنه فدای سرش. در دوره ایشان اساتید دانشگاهی مجرب اخراج شدند و طیفی از دانشجویان از تحصیل بازماندند، آیا ایشان میتواند جوابگوی ظلمهای صورت گرفته باشد؟!
مومنی ادامه داد: بهنظر میآید آنچه تحت عنوان تغییرات صورت گرفته در احمدینژاد از آن یاد میشود ریشه در دو مساله دارد. مسله نخست اینکه او خود نیز مغضوبشده و برخی از یاران و موتلفین و همراهانش طعم تلخ زندان و حذف را تجربه کردهاند و محرومیت از حق انتخابشدن و کاندیداتوری و ردصلاحیتش میتواند دلیلی بر برخی تغییرات سطحی و موضعگیریهای بعضاً تند و احساسی او باشد.
او افزود: مساله دوم اینکه به نمایش گذشتن این نگرشهای بهظاهر رادیکال در رفتار سیاستمدارانی که در ساخت رسمی قدرت بودهاند؛ اگرچه خرق عادت محسوب میشود، اما با توجه به اینکه باور به آزادیهای سیاسی و آزادی مدنی و قائلشدن حق اعتراض را نمیتوان بهصورت گزینشی صرفاً برای حلقه اطرافیان خود تبلیغ و توجیه نمود و از آنجایی که در طی سالیان گذشته احمدینژاد کوچکترین دفاعی از حقوق و آزادیهای اساسی که در خصوص بسیاری از فعالان نقض شده نداشته، بهنظر میآید این رفتارها بیشتر به نوعی ماجراجویی میماند که با مخاطب قراردادن طبقه متوسط بهدنبال جلبنظر و توجه این طیف از قشرهای عمومی جامعه است. مگر میشود از بقایی و مشایی دفاع کرد و روند دادرسی را در خصوص پروندههایشان غیرقانونی و در نتیجه تسویه حساب ارزیابی کرد، اما از دیگر موارد مشابه سخن نگفت. احمدینژاد باید بداند که اتخاذ مواضع رادیکال و ماجراجویانه نمیتواند رافع مسئولیت او و پاسخگوییاش در برابر مردم بهخاطر تحمیل شرایط تحقیرآمیز بر مردم در طی دوران ریاستجمهوریاش باشد.
دوران احمدینژاد تمام شده است
امانا... قراییمقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه در این باره گفت: دیگر دوران احمدینژادیها در جامعه تمام شده است و چنین اقداماتی از سوی آنان تلاشی است که به عمل میآید تا جلب افکار عمومی را بکنند. او میداند هنر موسیقی بهویژه موسیقی سنتی ایران برای همه، گوهر گرانبها و کمیابی است، بنابراین برای جلب توجه به آن متوسل میشود.
وی افزود: از نظر دیوید رایسمن جامعه سه نوع است؛ یک جامعه سنتگرا، یکی دنبالهرو و یکی هم جامعه خودمختار است. در شرایط کنونی دیگر دوران جامعه سنتی و دنبالهرو به پایان رسیده است. امروز جامعه ایرانی به خودمختاری فکری و عقلی رسیده است و در پی دنبالهروی از سنتها و گذشتگان و محافظهکاران نیست. جامعه از سنتخواهی، سنتگرایی و دنبالهروی دوری میکند و یک جامعه خودمختار است. به خصوص نسل جوان، عقل گرایانهتر فکر میکند. این به معنای خودمختاری است. یعنی بر مبنای عقل و ذهن خود عمل میکند. دیگر جوانان به فکر این نیستند گذشتگان چه میگویند.
قراییمقدم اظهار کرد: ما تقریباً ۲۰ میلیون فارغالتحصیل دانشگاه داریم و ۶۴ درصد دانشجویان ما دختر هستند. در چنین شرایطی دوران این حرف و حدیثها و با این و آن گپزدن و خود را مطرحکردن گذشته است. احمدینژاد هم این را فهمیده، بنابراین سعی میکند برای جلب توجه از هنجارها رد شود، غافل از اینکه زمان این کارها گذشته است.
او اضافه کرد: او برای ادامه حیات خود تلاش بیخودی میکند و به جلب توجه نسل جدید میپردازد. در حالی که همه میدانند در زمان خودش وضعیت چگونه بوده است. نسل جوان خودمختار با عقلگرایی حاکم بر جامعه این حرفها را نمیپذیرد. امروز هرچه شنیده میشود، آنالیز میشود. جوانان دیگر مثل گذشتگان نمیاندیشند. اینکه خوانندگان زن بخوانند این قبول، اما هرکسی این را میشنود از او میپرسد زمان خودت بود؟ آیا چنان قدرتی دارد زنی را در تلویزیون بیاورد و بخواند؟ به حرف اوست؟ او چه کاره است؟
وی افزود: در میان سه نوع جامعه رایسمن یعنی سنتی، دنبالهرو و خودمختار، جامعه ایران در حال حرکت بهسوی خودمختاری است و از دنبالهروی گذشته است. افراد حالا آگاهانه تصمیم میگیرند. البته حرفهای کسانی، چون احمدینژاد میتواند روشنگر هم باشد و افکار عمومی پیروان خودش را تغییر بدهد، اما سوالات متعددی را برای نسل جوان برمیانگیزاند که تو چه کاره هستی، تصمیمگیرنده هستی؟ بنابراین اثر آنچنانی ندارد، ولی بیتاثیر هم نیست. چون اینها واعظانی هستند که به چیزی که خود میگویند عمل نمیکنند. مردم سابقه او را میدانند. انقلاب فکری از سوی کسانی که چنین سابقهای دارند پذیرفته نمیشود. هرچند جامعه به آزادی بیان نیاز دارد و ایرادی ندارد حرفش را بزند، ولی او میخواهد از این طریق خودش را مطرح کند و از حاشیه به متن بیاید.
وی گفت: صحبتهای او در همان زمان انتخابات و ریاستجمهوری درباره بگمبگم یا برادران لاریجانی، خودآگاهی در جامعه ایجاد کرد و در پیشبرد جامعه بهسوی خودمختاری نقش داشت، اما حالا جامعه او را شناخته و اعتماد چندانی به او و حرفهایش ندارد، اما او همچنان در پی جلب توجه است برای آنکه به حیاتش ادامه بدهد.
حاشیه شرط بقای احمدینژاد
حسن رسولی، فعال سیاسی اصلاحطلب در این باره گفت: آقای احمدینژاد بههرحال هشت سال رییسجمهور این کشور بوده و چه بهعنوان یک شخص حقیقی و چه بهعنوان یک شخص حقوقی که یک جریان فکری و سیاسی را نمایندگی میکند، جزو حقوق اولیهاش است که درباره موضوعات متعدد کشور از جمله موضوعات فرهنگی اظهارنظر کند و این چیز غیرمترقبهای نباید باشد، اما درباره حضور احمدینژاد در انتخابات اطلاعی ندارم.
چندی پیش بود که در خبرها آمد احمدینژاد مشغول رایزنی با شورای نگهبان برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ است خبری که البته از سوی شورای نگهبان رد شد. با این حال برخی از چراغ سبز حاکمیت برای حضور او در انتخابات سخن میگویند و حتی از تلاش مجلس برای بازگشت احمدینژاد حرف میزنند. آنچه کیهان به آن جواب داده و نوشته است: افراطیون مدعی اصلاحات بهتر از هرکس میدانند که امکان بازگشت احمدینژاد به عرصه سیاست وجود ندارد، به همان دلایلی که امکان بازگشت امثال خاتمی نیست، اما عمداً اصرار دارند کشور را مجبور به انتخاب میان روحانی و احمدینژاد کنند. البته دولت ائتلافی روحانی آنقدر بد عمل کرده که عملکرد دوره احمدینژاد با وجود همه تخلفها و انحرافات سه سال قبل وی و برخی اطرافیانش باز هم در حوزه اقتصادی بهتر از دوره روحانی در ذهن مردم ارزیابی میشود.
منبع: فرارو