آیت ماندگار- ابوالقاسم سرحدیزاده از مدیران باسابقه جمهوری اسلامی که شامگاه ۲۴ تیر ۹۹ درگذشت در دوران مبارزه علیه رژیم ستمشاهی از مبارزان و فعالان این عرصه بود که به دلیل همین فعالیتها، دستگیر و زندانی شد. همچنین او پس از پیروزی انقلاب نیز در مسئولیتهای متعدد، خدماتی به نظام عرضه داشت که سابقه درخشان وی و خدمات بیدریغش برای رفاه، رشد و اعتلای جامعه کارگری تا همیشه تاریخ مانا خواهد ماند.
او را بهعنوان چشم بزرگ جامعه کارگری کشور میشناسند. مردی که به گفته خودش کارگری نکرده بود و آن هم به دلیل زندانیبودن متمادیش بود. وی در همین ارتباط در سخنانی گفته بود: «من که زندانی بودم، چه کارگری؟ اما اتفاقاً بیکاری را تجربه کردهام. بیکاری خیلی سخت است و واقعاً اگر آدم در بیکاری بتواند سلامت بیرون بیاید، خیلی کار بزرگی کرده است، چراکه بیکاری منشا خیلی از خطرات و فسادها و سرنگونیها است.»
او در ادوار سوم، پنجم و ششم، نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشت و در دولت نخستوزیر دوران جنگ، وزیر کار و امور اجتماعی بود.
زندگی پر از فراز و نشیب ابوالقاسم سرحدیزاده
ابوالقاسم در ۱۳۲۴ خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. او تحصیلات متوسطه خود را در تهران به پایان برد، جوانی که از ۱۹ سالگی بهمدت ۱۴ سال زندان و شکنجه را در زندانهای ساواک تحمل کرد. او مردی بود که تمام جوانی خود را صرف انقلاب اسلامی کرد. تحمل شکنجههای زندان سبب شد تا دست و پای سمت راستش از حرکت بیفتند. البته سرحدیزاده خودش بارها گفته بود که بهعلت زندان به این مشکلات دچار نشده است، بلکه بهعلت فشارهای عصبی به این حال و روز افتاده است. این مرد تا آخرین روزهای حیات در سن ۷۵ سالگی کاریزمای یک فعال سیاسی را داشت و بهراستی میتوان گفت که در حوزه اقتصاد و اشتغال کشور صاحبنظر بود.
جایگاه ملت انقلابی از نظر سرحدیزاده
سرحدیزاده معتقد بود که مسئولان برای بهبود موقعیت کشور باید بهتر ببینند و درک کنند. او در سخنانی در مجلس شورای اسلامی گفته بود: یک نگاه مختصری به اوضاع و احوال جهانی داشته باشیم و بببینیم که در صحنه جهانی در کجا قرار داریم، چه اوضاع و احوالی بر جهان حاکم است و ما بهعنوان یک ملت انقلابی و بهعنوان انقلاب اسلامی در چه جایگاهی هستیم و چه راه و روشی را باید اتخاذ بکنیم؟ بههر صورت این شرایط فعلی ماست و اگر این بخش را توسعه بدهیم و این راه را دنبال کنیم، برای داشتن یک آینده خوب، مطمئن خواهیم بود، اما امروز در دنیا موضوع اشتغال و جمعیت، محیطزیست و انرژی مساله اساسی است که ذهن تمامی حکومتهای جهان را به خودش مشغول کرده است، یعنی شما هیچ کشور و هیچ دولتی را نمیتوانید پیدا بکنید که فارغ از دغدغهخاطر در این سه مقوله باشد.
سرحدیزاده اعتقاد داشت که اشتغال موضوع مهمی است که بسیاری از کشورها درگیر آن هستند.
فعالیتهای سیاسی و اجرایی سرحدیزاده
سرحدیزاده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری داشت. او همچنین سابقه عضویت در شورای سرپرستی و قائممقام بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی را نیز در کارنامه خود داشت. سرحدیزاده درباره تصدی بنیاد جانبازان و مستضعفان گفته بود: «زمانی که این تصدی را بر عهده داشتم روزنامههای آیندگان را به این بنیاد واگذار کردم که بعداً نام آن به صبح آزادگان تغییر یافت. من فکر میکنم، علیرغم برخوردهایی که با روزنامهها داشتهاند، این روزنامهها نسبت به قبل بسیار قویتر شدهاند. در گذشته (قبل از انقلاب اسلامی) چند روزنامه بود که دارای محتوای چندانی نبودند گرچه که در زندان به سر میبردیم، غذایمان روزنامه اطلاعات و کیهان بود. بالاخره انقلاب شد و روزنامههای خودمان درآمدند.» وی از خاطرات خود در مورد نگاه به مطبوعات در دهه اول انقلاب گفته است: «از سوی دفتر امام (ره) رهنمودهای سودمندی صورت میگرفت. من فکر میکنم اکنون شرایط به نفع روزنامهها در حال پیشرفتن است. فضای جامعه تغییر کرده و پیشرفته شده است. مردم خیلی سریع حساسیت نشان میدهند.»
ریاست شورای سرپرستی زندانها نیز برای مدت کوتاهی بر عهده او بود. وی همچنین وزیر کار و امور اجتماعی در دولت سوم پس از انقلاب اسلامی نیز بوده است که در این دوران فعالیتها و تلاشهای او به زمینهسازی تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام منجر شد. نمایندگی ادوار مجلس سوم، پنجم و ششم را بر عهده داشت. او در دوران نمایندگی در مجلس ششم بر اثر سکته مغزی از ادامه فعالیت در مجلس بازماند. او معتقد بود: «در کشورهای دیگر یک نظمی وجود دارد که همیشه اگر کارگری بخواهد برای کارفرمایی کاری انجام دهد، باید زندگی آن کارگر تامین شده باشد تا بتواند کاری کند. در کشور ما آنقدر حواس کارگر به فشارهای معیشتی معطوف است که اصلاً ایمنی و آرامشی ندارند و هیچ روحیهای هم که بتوانند به کار بپردازند و انگیزه برای کار آنها وجود داشته باشد، وجود ندارد. البته قانون کار در یکی از موادش اشاره کرده که باید دستمزد کارگران براساس آن نرخ تورمی که بانک مرکزی اعلام میکند، پرداخت شود اما ما هیچوقت نتوانستیم این موضوع را اجرا کنیم.»
سرحدیزاده پیش از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ خورشیدی به حزب ملل اسلامی پیوست. در مهر ۱۳۴۴، همراه با دستگیریهای اعضای حزب، دستگیر شد، بهطوری که در اینباره گفته است: «ارتباط با احزاب داشتهام، ولی فکر میکنم که احزاب نتوانستند به جایگاه شایستهای در ایران برسند، نمیدانم علت آن چیست؟ مردم از حزب کمتر استقبال میکنند در حالیکه فردی که دارای شایستگیهای لازم باشد در میان مردم با استقبال بیشتری روبرو میشود تا یک حزب؛ البته مشکل دوم ما نبود روحیه کار جمعی است. در اوایل انقلاب غیر از حزب جمهوری اسلامی چند حزب و تشکل دیگر مانند روحانیت مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب و... وجود داشتند.
وضعیت بیکاری و روند این نرخ از نگاه سرحدیزاده
سرحدیزاده معتقد بود که تا مسائل سیاسی حل نشوند، موضوع اقتصاد حل نمیشود. تا نظم و عدالت وجود نداشته باشد، امکان ندارد، موضوع اشتغال و اقتصاد را سروسامان بدهیم. هرچه تلاش میکنیم که نقش بخش خصوصی را زیاد کنیم، هم باز استقبال نمیشود. مگر ممکن است اقتصاد چیز جدایی باشد، از اینرو با عوامل مختلفی حتی بخش فرهنگی و ایدئولوژیها نقش تنگاتنگ دارد.
سرانجام سرحدیزاده
سرحدیزاده، سرانجام پس از سالها حضور در عرصه سیاست و فعالیت در امور اجرایی کشور در ۲۴ تیر ۱۳۹۹ خورشیدی در ۷۵ سالگی چشم از جهان فروبست. در همین ارتباط، بسیاری از مسئولان اجرایی و سیاسی کشور در پیامهای جداگانهای مراتب تسلیت خود را اعلام کردند.