- يکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳2024 November 24

دو هفته نامه آیت ماندگار

سرمقاله
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۴۶۲
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۲ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - 06 February 2017
آیدا کیخایی در گفت‌وگو با «آیت ماندگار» از خشک‌سالی و دروغ می‌گوید:

مردم می‌خواهند تصویری از وضعیت خودشان ببینند

آیدا کیخایی
اگر نگوییم طی سالیان اخیر «محمد یعقوبی و آیدا کیخایی» در میان زوج‌های هنری کشورمان موفق‌ترین نمونه هستند بی‌شک و با اطمینان باید اذعان داشت که آن‌ها جزو موفق‌ترین‌ها در این وادی بوده‌اند، چراکه هم در زندگی شخصی و هم در کارهای هنری همواره به‌عنوان الگو در میان اهالی فرهنگ و هنر خاصه در حوزه تئاتر مطرح بودند، بااین‌حال این دو باآنکه آثار مشترکی را در این سال‌ها به روی صحنه برده‌اند اما این دو هنرمند مستقل از هم نیز شناخته می‌شوند که هرکدام دیدگاه خاص خود را در ارائه یک نمایش دارند، چه به‌عنوان نویسنده و کارگردان و چه به‌عنوان طراح و بازیگر؛ این روزها که محمد یعقوبی چند نمایشنامه قدیمی خود را با نگاهی نو مجدداً به روی صحنه برده است همسرش آیدا کیخایی هم فارغ از حضور در این آثار با کارگردانی نمایشی متفاوت به نام «آیسلند» مشغول به فعالیت است، به همین بهانه گفت‌وگویی با این بازیگر مطرح تئاتر داشته‌ایم تا با دلایل موفقیت این زوج هنری بیشتر آشنا شویم:

اخیراً نمایشی متفاوت به اسم «آیسلند» را به روی صحنه بردید که نگاهی به مناسبات سرمایه‌داری و تا حدی مذهبی داشت آن‌هم در این روزها که اهالی تئاتر رغبتی ندارند نمایشنامه‌های اجتماعی را به روی صحنه ببرند، دلیل این موضوع چیست؟ در میان فعالین در عرصه هنرهای نمایشی عده‌ای محدود چون شما دغدغه‌های اجتماعی دارند و به‌طور کل دلیل این خالی شدن تئاتر از سوژه‌های اجتماعی-سیاسی چیست؟
قبول دارم که در مقایسه با نیمهٔ دوم دههٔ هفتاد و نیمهٔ اول دههٔ هشتاد تعداد تئاترهای اجتماعی در مقایسه با انواع دیگر تئاتر کم شده. به نظر من آن وضعیت اشباع تئاترهای اجتماعی در آن دو دهه هم به نفع تئاتر ما نبود. عده‌ای که هیچ میلی به تئاتر اجتماعی و تبحری در اجرای این نوع تئاتر نداشتند هم فقط به دلیل استقبال مردم ا ز این نوع تئاتر شروع کرده بودند به اجرای تئاترهای اجتماعی. همه نوع تئاتر خوب است که به روی صحنه باشد و هر کس تئاتر دلخواهش را کار کند تئاتری را که بلد است. هر تئاتر خوبی تماشاگرش را پیدا می‌کند. مثلاً من به‌تازگی رؤیای یک‌شب تابستان نوشتهٔ شکسپیر را در تئاتر مستقل دیدم که خیلی دیدنی بود. تئاتر اجتماعی هم نبود. سالن هم پر از تماشاگر بود. وجود این نوع کارها هم لازم است. به‌هرحال کمبود تئاتر اجتماعی در این روزها در مقایسه با دههٔ هفتاد و هشتاد دلیلش این نیست که دغدغهٔ اجتماعی در میان فعالان تئاتر وجود ندارد. من در همین دو سه ماه چند تئاتر اجتماعی دیدم. تئاتر اجتماعی تأثیرگذارترین نوع تئاتر در ارتباط با تماشاگران است چون مردم دلشان می‌خواهد تصویری از زندگی یا وضعیت خودشان را در تئاترها ببینند. هر تئاتری دلش می‌خواهد کارش با تماشاگران ارتباط برقرار کند.

قبول دارید این آثار از تأثیرگذاری لازم برخوردار نبوده‌اند؟
بله! متنها ایراد داشته‌اند. دلیلش هم این است که متن‌های اجتماعی بیش‌تر از متن‌های دیگری زیر ذره‌بین شورای نظارت هستند. حساسیت بیش‌ازحد شورای نظارت به طرح مسائل اجتماعی به این نوع تئاتر آسیب وارد می‌کند. برخی از فعالان هم برای اجرای کار ترجیح میدهند سراغ اجرای کارهایی بروند که ناگزیر نباشند برای تصویبش با شورای نظارت سروکله بزنند.

دلیل موفقیت شما و به ویژه همسرتان آقای محمد یعقوبی در خلق آثار تأثیرگذار اجتماعی چیست؟
برای ما کیفیت متن مهم است. کیفیت موضوعی و هنری متنها. آقای یعقوبی و من سعی می‌کنیم متن‌هایی انتخاب کنیم که خودمان دوستش داشته باشیم و به کیفیت آن‌ها اعتقاد داشته باشیم. متن‌هایی که به‌قول‌معروف حرفی برای گفتن دارند و حرفشان را هنرمندانه مطرح می‌کنند.

شاید بتوان گفت اصغر فرهادی در سینمای ایران از ممیزی‌ها به شکل فرصت استفاده می‌کند برای خلق آثار هنری؛ و شما هم در آیسلند از شیوه‌هایی استفاده کردید که ممیزی‌ها کمترین لطمه را به عصر وارد کنند، کلاً برای کار در ایران بااین‌همه محدودیت از چه شیوه‌هایی استفاده می‌کنید که کار به این شکل بی‌نقص به روی صحنه می‌آید؟
البته اینجور نیست که آدم با خیال راحت کار کند مثلاً در همین آیسلند یک سری موارد بود که ما خودمان حذفش کردیم یعنی اصلاً به بازبین نشان ندادیم که بخواهد تأیید یا حذف کند درواقع خودم به‌عنوان یک تماشاگر ایرانی و با فرهنگ ایرانی آن را نمی‌پذیرفتم یا اگر کاری را می‌بینم فکر می‌کنم که اگر من بخواهم این را در ایران کارکنم فلان دیالوگ نباید باشد چون تماشاگر ایرانی دوست ندارد این چیزها را روی صحنه ببیند و بشنود اما مواردی هم هست که به نظر ما خط قرمز عرفی نیست خط قرمز شورای نظارت و اغلب سلیقه‌ای است. ما معتقدیم تا اندازه‌ای باید خط قرمزهای عرف را رعایت کرد. ما خودمان می‌دانیم چه چیزی را باید نشان بدهیم و چه چیزی را نباید بگوییم یا نشان دهیم، بعدازاین همه مدت کار کردن، تماشاگر را می‌شناسیم. مردم ما هنوز سختشان است در سالن تئاتر واژه‌های زشت بشنوند. منظورم واژه‌هایی است که باعث می‌شود پدری که با دخترش مثلاً آمده تئاتر ببیند از شنیدنشان و بودن دخترش در کنار خود احساس شرم می‌کند. ما معتقدیم در این‌گونه موارد باید رعایت حال تماشاگر ایرانی را بکنیم. خودمان را جای آنان می‌گذاریم و این چیزها را در کارمان حذف می‌کنیم. ولی خیلی وقت‌ها مواردی توسط شورای نظارت به ما گفته می‌شود که از کارمان حذف کنیم که بسیار محافظه‌کارانه و سلیقه‌ای است. ممکن است یکی بازبین باشد و درخواست حذف کند دیگری بازبین باشد و ایرادی نگیرد. یا مسائلی هست که در عرف حل‌ شده و ما نمی‌پذیریم که در تئاتر طرح آن موضوع‌ها ممنوع باشد. در آیسلند هم موارد سلیقه‌ای اتفاق افتاد. ما قانع نشدیم چرا باید فلان کلمه حذف شود. ناگزیر شدیم به حذف. البته من این شانس را داشتم که محمد یعقوبی به‌عنوان یک نویسنده صاحب سبک کنار من بود و خیلی کمک کرد که برای این حذف‌های نابجا و مضر جایگزین‌هایی صورت گیرد که ممکن نبود به ذهن خودم برسد.

در دولت قبل فضای تندوتیزی علیه آقای یعقوبی به وجود آمده بود حتی برای تئاترهایی که با مجوز از سوی ایشان بروی صحنه رفته بود، آیا امروز هم آن حملات و انتقادات از سوی تندروها ادامه دارد؟
هدف آن حمله‌ها آقای یعقوبی نبود. محمد یعقوبی بهانه آنان برای تسویه‌حساب جناحی و سیاسی عده‌ای با عده دیگری در دعوای میز و قدرت بود. ولی بدون شک آن رفتارهای شنیع و غیراخلاقی در ادامه کار ما تأثیر منفی داشت. شورای نظارت را درباره کارهای گروه ما محافظه‌کارتر کرد. به‌طور مثال یک دقیقه سکوت را می‌خواستم کارگردانی کنم که مجوز ندادند.

لطفاً کمی پیرامون تبعیض‌هایی که برای هنرمندان زن تئاتر اعم از بازیگر و کارگردان وجود دارد چه از سوی مسئولین و چه از سوی اهالی این عرصه توضیح دهید، اصلاً تبعیض جنسیتی در تئاتر ایران وجود دارد؟
با آن‌که کشور ما بسیار جامعه مردسالاری است و این غیرقابل‌انکار است اما مردسالاری خوشبختانه مانع کار من نشده. مهم این است که من دارم با آدمی زندگی می‌کنم که مردسالار نیست و انسان سالار است به همین دلیل این مشکلات را در زندگی خصوصی‌ام ندارم. این وضعیت به من کمک می‌کند که آمادهٔ سروکله زدن فقط با مردسالاری در زندگی عمومی باشم. مثلاً به‌تازگی متنی به شورای نظارت دادم که اگر تصویب شد کارش کنم. به شوخی گفتند چند تا کار از خانواده یعقوبی تصویب کنیم؟ من از این شوخی خوشم نیامد، یک شوخی نابجا و مردسالارانه بود. این شوخی وجود مستقل مرا انکار می‌کرد. نگاه مردسالارانه چنان در جامعه نهادینه شده که برای درک آن و قربانی نشدن در آن باید فاصله بگیریم و حق و حقوق خود را به‌عنوان یک زن بفهمیم و با حضور مستمر در جامعه این نگاه را خنثی یا کمرنگ کنیم. به‌عنوان بازیگر هم نقش‌هایی که برای زنان نوشته می‌شود نقش‌هایی تکراری و اغلب مبتذل است و در بیشتر کارهای هنری نقش مردان بهتر است. ولی باز چون من با یک نویسنده زندگی می‌کنم بیشتر وقت‌ها نقش‌های خوبی داشتم، نقش‌هایی که جزء بهترین نقش‌هایی بوده که در این سال‌ها برای تئاتر نوشته‌ شده است.

شما مدتی به همراه جناب یعقوبی در کشورهایی دیگر نظیر کانادا مشغول به فعالیت‌های تئاتری بودید، با توجه به این تجربه خواستم بپرسم چه شباهت‌ها و چه تفاوت‌هایی میان تئاتر ایران و در کل تئاتر کشورهای توسعه‌یافته برای شما ملموس‌تر بود؟
مهمترین تفاوت در نحوه اجرای کار است، در خارج از کشور نظم و زمان برای اجرای یک اثر در اولویت نخست قرار دارد و کارگردان برعکس اینجا مسئول مدیریت هر چیز تئاتر نیست. کارگردان فقط کارش مدیریت بخش هنری تئاتر است. مدیریت و نظم یک نمایش هم بر عهده مدیر تولید است که متفاوت از نقشی دارد که مدیران تولید در ایران دارند، از سوی دیگر در شهری مثل تورنتو که به‌مراتب جمعیتی کمتر از تهران دارد تقریباً دو برابر بیشتر از تهران روزانه تئاتر روی صحنه هست. البته این روزها تعداد تئاترهای تهران هم به لطف وجود سالن‌های خصوصی بیشتر شده مزیتی که در تئاتر کانادا نسبت به ایران وجود دارد آن است که برای هر سلیقه و تفکری و در هر ژانر و سبکی نمایش اجرا می‌کنند اما در کشور ما سوژه‌های معدودی هستند که توسط هنرمندان به روی صحنه می‌رود. مهمترین دلیل تنوع موضوع در کانادا نبود سانسور و محدودیت و همچنین اعمال‌نظر سلیقه‌ای در تئاتر آن کشور است، با این حال در کانادا آن‌طور هم نیست که هر نمایش بی‌پروایی مورد استقبال تماشاگران قرار بگیرد، برعکس آنچه که خیلی‌ها تصور می‌کنند در آن جامعه اخلاقیات و نهاد خانواده از جایگاه بسیار ویژه‌ای برخوردار است و به این دلیل نیز تئاترهای هنجارشکن یا مستهجن به‌ندرت به روی صحنه می‌روند چون مردم آنجا به تماشای چنین تئاترهایی نمی‌روند. می‌بینید؟ نیازی به شورای نظارت نیست. خودم مردم تعیین کننده‌اند.

لطفاً درباره بازی در فیلم سینمایی خشک‌سالی و دروغ توضیح دهید، علیرغم بازی فوق‌العاده شما در این فیلم به‌زعم منتقدان اما محمد یعقوبی نویسنده اصلی متن ایرادهای فراوانی به ساختار نهایی فیلم وارد می‌دانند، نظر شما در این باب چیست و اینکه آیا ما بازهم شاهد فعالیت شما در عرصه سینما خواهیم بود؟
من هنوز این فیلم را ندیده‌ام. میلی هم به دیدنش ندارم. جالب است که بدانید من سه روز پس از فیلمبرداری خشک‌سالی و دروغ به دلیل نوع نگاه کارگردان از ادامه همکاری با این پروژه منصرف شدم اما به دلیل رعایت قوانین حرفه‌ای و قول‌های کارگردان درباره مشاوره با آقای یعقوبی در ساخت این فیلم به بازی در فیلم خشک‌سالی ادامه دادم اما پس از خروج ما از ایران خبرهایی به من رسید که کارگردان فیلم بدون اطلاع به ما صحنه‌هایی از بازی من در این فیلم را حذف کرده است آن‌هم نه به دلیل سانسور و ممیزی بلکه به دلیل سلیقه شخصی که بی‌شک لطمه جدی به اثر وارد کرده است، تمام تماس‌های ما با کارگردان این اثر هم بی‌نتیجه ماند و گویی بعد از رفتن ما این شخص به شخص دیگری تبدیل شد. این حذف‌های غیرحرفه‌ای به نقش و بازی من در فیلم خشک‌سالی و دروغ لطمه زده و ضربه روحی بزرگی به من وارد کرد تا جایی که تصمیم گرفتم دیگر این فیلم را جزو کارنامه کاری‌ام قلمداد نکنم حتی بعد از بازگشتم به ایران هم وقتی خبرنگاران درباره این فیلم از من سؤال می‌کردند سکوت می‌کردم و می‌گفتم فیلم را ندیده‌ام و نمی‌توانم قضاوتی کنم چون در آن برهه که فیلم در حال اکران بود نمی‌خواستم بگویند به دلیل مصاحبه‌های ما تأثیری روی فروش فیلم گذاشته شده است، کارگردان فیلم هم شدیداً به دنبال حاشیه‌سازی و جواب دادن بود که نمی‌خواستم با ایشان وارد بحث پیرامون این قبیل مسائل شوم؛ اما این افتخار را دارم که بگویم نقش خشک‌سالی و دروغ برای من است و شاید بعدها عده‌ای دیگر هم در این نقش به بازی بپردازند اما این نقش را برای اولین بار در تئاتر بی‌نظیر آقای یعقوبی من ایفا کردم و تا ابد هم این نقش با نام من گره خورده است، نمی‌توانم بگویم بازهم در سینما فعالیت خواهم کرد یا نخواهم کرد چون به دلیل نقش‌های فوقالعاده‌ای که در کارهای آقای یعقوبی بازی کرده‌ام باید منتظر کاری سینمایی در آن حد و اندازه بود.

شماره 27 دوهفته نامه آیت ماندگار
نظرشما
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار