سالهاست که به مدیران انتصابی هنر مملکت این را گوشزد کردهایم که راهی را که پیشگرفتهاید غلط است؛ زیرا در حال حاضر بچههای جوان تمایلی به رئالیسم یا رئالیسم اجتماعی ندارند و به مسائل حاد اجتماعی مردم نمیپردازند. چراکه اولاً سانسور چندین سالهای که بر تئاتر کشور حاکم شده بهقدری کودکانه و بهدوراز خرد است که روزبهروز تئاتر این کشور را به سمت پنهان کردن اندیشه و یا گریختن از اندیشه سوق میدهد. درواقع پرهیز از نقد و یا ترس از افشا شدن ادبیات نمایشی را از میدان وظایفش دور کرده است و این موضوع در حالی اتفاق میافتد که مدیریت کلان هم کوشش کرد که به دنبال خاستگاه سادهای برود که موردتهاجم آقایان جوی قرار نگیرد. نمایندگان مجلس هم که هرگز لطفی به تئاتر نداشته، ندارد و به نظر من هرگز نخواهد داشت که این نشات گرفته از یک نگاه قدیمی است. اینها تئاتر ندیدهاند و یا بسیار کم دیدهاند؛ و اگر من میگوییم هرگز ندیدهاند یا بسیار کم به تماشای تئاتر نشستهاند به این دلیل است که طی این حداقل ۵۵ سالی که من در تئاتر حرفهای کار میکنم این دوستان را ندیدهام.
ما عمده این مشکلات را طی این سالها به کرار به وزرای محترم گفتهایم و بارها و بارها در مصاحبه و بیانیههای داورانمان هم این مسائل را گوشزد کردهایم، اما شما وقتی در جایگاه خودتان نباشید و یا بهغلط انتخابشده باشید، طبعاً نمیتوانید تفکر و یا اندیشهای فراتر از اندیشهٔ خودتان را بپذیرید و آنوقت است که خیلی از نادانستههای شما افشا میشود و این به نظر من یکی از همان علتهایی است که باعث شده تئاتر کشورمان امروز به این نقطه برسد؛ بهعلاوهٔ «سانسور» موجود که متأسفانه مدتزمان زیادی است در کشور ما بهصورت قانون درآمده و مسئولان امر بهصورت علنی ادعا میکنند که این هیئت نظارت شش، هفت نفره اختیاردارند تا بهدلخواه قسمتهای مختلف کار را سانسور میکنند!
برای مثال یک نمایش جدا از اینکه متنش خوانده میشود و سانسور میشود، آخرین تمرینش هم از این سانسورها در امان نمیماند و بعدازآن هنگام اجرا هم تا چند شب سانسور میشود و بیشک چیزی از این نمایشنامه باقی نخواهد ماند و این شکل از کار باعث شده تا درام نویسان به زمانی که ما سعی میکردیم حرفهایمان را بسیار ایهامی مطرح کنیم بروند.
و مجموع این سختگیریها به همراه مدیریت و سیاست کلان، همچنین خشکمغزی، باعث شده تا شاهد این باشیم که کارگردانان نسل جدید و جوان تئاتر، علاقهای برای به روی صحنه بردن به کارهای اجتماعی و نمایشنامههای بومی با مضامین انتقادی نداشته باشند.
البته از سوی دیگر توجه نداشتن به ساخت سالنهای تئاتر هم یکی دیگر از عواملی است که کمتر کسی به سمتوسوی این هنر متمایل میشود.
متأسفانه هیچ تمایل و مهربانی نسبت به تئاتر وجود ندارد. درصورتیکه نسل جدیدمان نسبت به کشور و مردمش بسیار متعهد است اما متأسفانه راهی را برای نشان دادن تعهد و هنرش در پیشرویش بازنمیبیند.
شماره 27 دوهفته نامه آیت ماندگار