بار دیگر رویکرد ترویج صیغه از طریق سکانسی از یک سریال مرتبط با شبکه خانگی خبرساز و مایه ابراز تاسف و ریشخند جامعه شد.
آیت ماندگار- سازمان هنری رسانهای اوج این روزها بار دیگر با تولید یک سریال در شبکه خانگی منتقدان را در مقابل خود قرار داده است. سکانسی از سریال آقازاده محصول سازمان هنری رسانهای اوج خبرساز و نقل محافل شده است. این سکانس به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و به نوعی تبدیل به طنز تلخ روز و دستمایهای برای شوخی شده است.
ماجرای آش و شکلات و صیغه محرمیت خواندن دختری با ظاهری مذهبی برای پسری از یک خانواده مذهبی که احتمالا قرار بود به ترویج پدیده صیغه کمک کند تبدیل به مضحکهای شده است که هنوز سازندگان فیلم درباره آن نظری ندادهاند.
در این فیلم دختر (راضیه- مانلی) خود را برخلاف آنچه که هست معرفی میکند و موفق میشود دل پسر جوان (حامد) را ببرد و خود را به او نزدیک کند. در این سکانس جنجالی نشان داده میشود زمانی که پسر برای دادن یک ظرف آش به خانه دختر (که تنها هم زندگی میکند) میرود. راضیه برای چند دقیقه صحبت و خلوت با پسر، خطبه صیغه موقت را جاری و با یک شکلات و خطبه محرم او میشود و بعد هم پسر را به خوردن آش دعوت کرده و در اتاق به روی مخاطب بسته میشود.
در ادامه نگارنده این یادداشت قصد دارد چند نکته درباره این سکانس جنجالی را طرح کند:
نخست اینکه صیغه کردن هرگز در جامعه ایرانی به عنوان یک سبک زندگی زناشویی پذیرفته نشده است. هرگز زنی که به صیغه مردی درمیآید به عنوان همسر واقعی مرد، مورد قبول قرار نمیگیرد و فرزند حاصل از این ارتباط نیز معمولا سرنوشت مشخصی نخواهد داشت. در طرف مقابل، مردی هم که به صیغه روی میآورد مورد نکوهش جامعه قرار گرفته و به لحاظ اخلاقی زیر سوال میرود. به صورت کلی زن و مردی که در ارتباط عقد موقت قرار میگیرند معمولا به دلیل نگاه منفی جامعه رابطه خود را مخفی نگه میدارند. چرا که اساسا رابطه تک همسری، رابطهای است که مورد قبول افراد و فرهنگ کشور ما است.
دوم اینکه در این فیلم اجرای صیغه آن هم از سوی دختری که تا به حال ازدواج نکرده است پیشنهاد و خطبه جاری میشود. رفتاری که گویا قصد دارد به مخاطبان جوان خود آموزش بدهد که میتوانند در صورت آنکه شرایطش را داشته باشند، روابطی را در قالب صیغه با یکدیگر داشته باشند بیآنکه به عواقب اجتماعی چنین رفتاری بهویژه برای زن توجهی داشته باشند. چرا که این موضوع میتواند به اختلال در زندگی و در واقع ازدواج دائمی و واقعی فرد منجر شود.
سومین و مهمترین نکته در این صحنه مساله صحه گذاشتن بر عدم کنترل نفس از سوی افراد و به ویژه جوانان است. دختر و پسری بالغ و بزرگسال برای یک ساعت حرف زدن با یکدیگر باید صیغه شوند، این در حالی است که جوانان در کشور ما به راحتی و آزادانه در فعالیتهای مختلف و در سطوح مختلف اجتماعی، ورزشی، سیاسی، تحصیلی و اقتصادی در کنار یکدیگر قرار میگیرند. چرا کارگردان این سریال به جای تاکید بر اصل عقلانیت و بلوغ روانی و تصمیم گیری درست، اجرای صیغه موقت را به عنوان تنها راه کار قرار گرفتن دو جوان در کنار یکدیگر برای چند دقیقه معرفی میکند؟
گویا کارگردان، تهیه کننده و نویسنده این فیلم با واقعیات امروز جامعه کاملا بیگانهاند. واقعیتی که نشان میدهد زنان و مردان جوان امروز در کنار یکدیگر درس میخوانند، کار میکنند و حتی روابط اجتماعی و دوستانه گستردهتری را نیز تجربه میکنند بدون آنکه نگاه جنسی به یکدیگر داشته باشند. در دنیای امروز بسیار مضحک و بعید به نظر میرسد که زنان و مردان بالغ صحبتی یک ساعته را تاب نیاورده و توان کنترل نفس خود را نیز نداشته باشند.
فیلمها باید آینه تمام نمای جامعه باشند، اما گویا این موضوع اصلا مهم نیست و برخی همچنان ساز خود را کوک میکنند. متاسفانه برخی فیلمسازان دنیا را وارونه میبینند و وارونه هم عمل میکنند. ماحصل این وارونگی میشود سکانسی که به جای ترویج کنترل نفس، نگاه انسانی و فراجنسی بین دو جنس مخالف و احترام به شان انسانی هر دو طرف تنها به کشش جنسی توجه میکند. کششی که ظهور و بروز آن در فرد مجوزی برای خواندن صیغه میشود.
در چنین شرایطی باید دید که ترویج فرهنگ صیغه با چه هدف و انگیزهای بدون عنوان کردن تبعات آن انجام میشود؟ آیا رواج صیغه در کشور به تقویت کیان خانواده و ارتقا سطح فکر و فرهنگ جامعه و تقویت بنیانهای اجتماعی کمکی میکند؟ اساسا، آیا صیغه کردن و صیغه شدن برای رفع نیازهای جنسی دختران و پسران کمکی به بهبود شرایط اقتصادی که ترس از ازدواج را موجب شده است خواهد کرد؟
ترویج فرهنگ صیغه روی دیگری نیز دارد، زنی که وارد رابطه صیغه میشود سرنوشتی نامعلوم داشته و بعد از پایان این ارتباط جز مهریهای که در این سکانس یک عدد شکلات است هیچ حق و حقوقی دیگری ندارد و بعد از انقضای مدت عقد موقت، نفقه و ارث شامل حال او نمیشود گویی که هرگز در زندگی مرد وجود نداشته است.
نکته دیگر در زمینه امر صیغه این است که اگر در این رابطه فرزندی متولد شود، زن تنها باید به انصاف مرد امید داشته باشد، زیرا اگر مرد از پذیرش فرزند استنکاف کند این زن است که باید برای اثبات نسب فرزندش اقدام و تلاش کند. باید شرایطی را فراهم کند که بتواند با انجام آزمایش ژنتیک مرد نسب فرزند به پدر را اثبات کند. در غیر این صورت اگر زن نسبت به حق و حقوق فرزندش و راهکارهای قانونی اطلاعی نداشته و از اقشار آسیبپذیر جامعه هم باشد در نهایت میتواند شناسنامه را به نام خود برای فرزندش بگیرد. فقدان نام پدر در شناسنامه فرزند نیز میتواند تبعاتی برای فرزند به دنبال داشته باشد .
نکته دیگر آنکه در این سکانس فیلم دختر با جسارت و شجاعت خود دست به انتخاب زده و خطبه صیغه را جاری میکند در واقع در این صحنه به زنان جوان القا میشود که شما حق انتخاب دارید و در شرایطی که بالغ و رشید هستید میتوانید دست به چنین اقدامی بزنید اما آیا حق انتخاب زنان در مواردی مانند انتخاب حضور در ورزشگاهها، انتخاب استفاده از موتورسیکلت یا دوچرخه به جای خودرو در خیابان نیز در این فیلمها مورد تاکید قرار میگیرد؟
در چنین شرایطی باید دید که آیا ترویج فرهنگ صیغه با چه هدفی صورت میگیرد و آیا مروجان این امر تبعات مختلف آن را نیز با مخاطبان خود مطرح میکنند؟ آیا اساسا مروجان این امر فکری برای مشکلات به وجود آمده ناشی از این موضوع کردهاند؟ و در نهایت امر صیغه در کشور تا چه اندازه به تقویت کیان خانواده و ارتقا سطح فکر و فرهنگ جامعه و تقویت بنیانهای اجتماعی کمکی میکند؟