این روزها که خطبههای مذهبی ماه محرم طرفدار دارد، افکار عمومی دو نوع خطبه را در مقابل هم قرار میدهند؛ آنها سخنرانیهای سید حسن آقامیری را با سخنرانیهای حجت الاسلام علیرضا پناهیان مقایسه میکنند و از خود میپرسند چگونه مخاطبان پناهیان با این همه حمایت رسمی و غیررسمی و داشتن تریبونهای مختلف، اینقدر پایین است.
آیت ماندگار- خطبههای محرم امسال بیش از هر زمان دیگر با نام سیدحسن آقامیری گره خورده است. سخنرانی آقامیری درباره «حر» و «یزید» بسیار بازخورد داشت و در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد. با این حال برخی اصولگرایان که خود را ارزشی مینامند، معتقدند تعداد زیاد بیننده به عنوان محق بودن یک فرد نیست و آقامیری را «آخوند تلگرامی» لقب دادند. آنها برای مقابله با آقامیری دنبال فردی بودند که بتوانند او را نماد سخنرانیهای ارزشی بخوانند؛ روحانی دیگری که در مقابل آقامیری از ارزشهای آنها صحبت کند. این روحانی کسی نبود جز حجت الاسلام پناهیان. مردی که تلاش میکند خود را فردی بخواند که به همه اصول و ارزشها پایبند است و به ناگاه غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان را آماج حملات خود قرار میدهد اما گاه گافهایی دارد که نمیتوان از آنها ساده گذشت. گافهایی مثل تحقیر کارمندان که به خاطر حقوق ماهانه زندگی کارمندی را انتخاب کردهاند. آنهم در حالی که خودش هم حقوقبگیر دولت بوده هم حوزه علمیه و مدرسه دارد. یا بیان جملاتی مثل گردن زدن کسی که زکات نمیدهد!
یاسر جبرائیلی یکی از چهرههای معروف اصولگرایان در فضای مجازی، محرم امسال از لفظ آیت الله پناهیان برای معرفی این روحانی استفاده کرده بود. به جز او، چند سایت خبری اصولگرا نیز از این ترکیب استفاده کردهاند. رفتاری که میتواند مقدمه چینی برای برنامههای آینده باشد و نشان از ارتقا جایگاه پناهیان در میان اصولگرایان دارد.
بعد از مشهور شدن سخنرانیهای آقامیری، حالا اصولگرایان مدام سخنرانیهای پناهیان را منتشر میکنند. برخی نیز با مقایسه کاربران ملیونی تتلو و آقامیری، مخاطبان زیاد او را تخطئه میکنند. یکی از کاربران، مقایسه تماشاکنندگان کم پناهیان و مخاطب میلیونی آقامیری را با لشکر امام حسین و یزد شبیهسازی کرده بود. با این حالا مشخص شده در یک فضای برابر؛ حامیان آقامیری خیلی بیشتر از طرفداران پناهیان هستند. یعنی در فضای برابر بدون رانت تعداد بینندهها کامل مشخص است و اینجا دیگر دوربینهای صداوسیما نمیتوانند از تصاویر آرشیوی برای نشان دادن حضور جمعیت استفاده کرد. اینجا جای تقطیع نیست و مشخص میشود در میان دو طیف، کدامیک اقبال بیشتری دارد. البته این اقبال به معنای تایید همه دیدگاههای آقامیری نیست بلکه نشان دهنده اقبال عمومی به سخنرانیهایی از جنس پناهیان است که با هزار و یک تریبون رسمی و غیررسمی، باز هم نتوانستهاند سخنانی بزنند که مردم را جذب کنند.
هرچقدر اصولگرایان تلاش میکنند پناهیان را خطیب و سخنران تراز جامعه نشان دهند اما حقیقت آن است که او در میان بدنه جامعه محبوبیت قابل توجهی ندارد و حتی چهره محبوب همه اصولگرایان هم نیست. برخی اصولگرایان مثل جریان عدالتخواه به شدت از او انتقاد میکنند و به کنایه از او درباره محل زندگیاش سوال میکنند. برخی نیز معتقدند پناهیان یک منبری است نه یک متفکر و عموما سطح کافی سواد را برای نظریه پردازی ندارد. با این حال، مقایسه میزان محبوبیت او، سوژه این روزهای فضای مجازی شده است. البته برخلاف آقامیری که به فضای مجازی توجه ویژهای دارد، پناهیان معتقد است «برخی در بیانهها یا سخنان خود بیان کردهاند به جای هیأت باید از فضای مجازی استفاده کرد که چنین نظریهای اشتباه و کار غلطی است، زیرا فضای مجازی جای هیأت را پر نمیکند. البته از فضای مجازی هم استقبال میشود، اما آن جلسه، جلسه هیأت نمیشود بنابراین مسؤولان هیأتها باید پیش از ماه محرم زحمات فراوانی را متحمل شوند و درصدد فراهم کردن امکانات باشند تا اصل هیأت با رعایت قواعد تشکیل شود»
اگر آقامیری در سخنرانی خود از پذیرش عقاید منتقد گفته بود، پناهیان، همسو با رسانههای نزدیک به تیم قبلی شورای شهر، تندترین حملات را متوجه شورای شهر تهران کرد که نام خیابانی را به نام مهندس بازرگان گذاشتهاند «اسم کسانی که بزرگترین ظلم را به این کشور تحمیل کردند، روی خیابان میگذارند. جنگ تحمیلی به خاطر مهدی بازرگان و ابوالحسن بنی صدر به این کشور تحمیل شد، ۱۷ هزار شهید ترور به خاطر شخص آقای بازرگان و طرز تفکرش بود. اسمش را بگذار روی دیوار. این عدالت است؟»
حجت الاسلام پناهیان در این چند سال این فرصت را داشته که با انتقاد از دولت روحانی نیز مشهورتر شود. در یکی از شبها وی با انتقاد شدید از استاندار خوزستان و با اشاره به مشکلات بیآبی مردم بخشهایی از استان خوزستان گفت: «اگر من بودم استاندار را به گاری میبستم و میگفتم هر روز باید آب ببری!» صحبتهایی که بدون جواب نماند و استاندار خوزستان در بیانیهای تصریح کرد «از آنجایی که بیان سخنان عوام فریبانه و فرافکنانه اینگونه افراد ممکن است به ابزاری برای لاپوشانی و عافیت طلبی مبدل گردد لازم دانستیم توضیحاتی ارائه نماییم و خوشبیانه تلاش میکنیم خود را قانع کنیم که سخنان وی از روی جهل وناآگاهی است که با روش غیر اخلاقی و خلاف ادب بیان گردیده است.»
این تنها نقد مهم پناهیان نبود. او در سخنرانی خود لوله تفنگ انتقاد را به سمت عدالتخواهان گرفت. «رگباری فحش میبندند که فلانی عدالتخواهی را محدود کرد به دزدیها. میگویم بابا عدالتخواهی که معمولا الان در جامعه ما بحث میشود معطوف میشود به دزدی. سوال من این است که چرا عدالت محقق نشده؟ چون در کشور ما هنوز راهکارهای عدالت بیان نشده است. دزدیها جلویش هم گرفته شود قصه تمام نمیشود.... اولین کسی که در کشور ما چندین سال در نمازجمعه از عدالت اجتماعی صحبت کرد، آقای هاشمی رفسنجانی بودند. ایشان چیزی حدود ۲۰ سال شاید کمی کمتر از عدالت اجتماعی صحبت کردند و عدالت اجتماعی را به روش خودشان تفسیر کردند. من بچه نیستم که هرکسی بگوید عدالت اجتماعی برایش غش کنم. میگویم اسمش را گفتی، فامیلش را هم بگو. منظورت از عدالت چیست؟ ایشان طرحش چه بود؟ همین طرحهای شبهلیبرالی. من نمیخواهم از چند تا جوانی که امروز موتور عدالتخواهی را روشن کردند انتقاد کنم، ولی خیلی زودتر از شما آقای هاشمی رفسنجانی گفتند.»
تعریف پناهیان از عدالت البته با نظریهپردازان تفاوت اساسی دارد. او در این سخنرانی تاکید کرد «مغز عدالتخواهی این است که مطالبات ولیّ جامعه را دنبال کنی که در آن مطالبات مردمی هم مندرج است. مغز عدالتخواهی این است که ابهت و اقتدار و نفوذی برای کلام مولایت بگذاری که کسی جرأت نکند از راهبردهایی که رهبری تعیین میکند مثلا در اقتصاد مقاومتی، مثلا در منش مسئولان، تخطی کند. عدالتخواهیات را اول ببر سر اطاعت و تبعیت از، ولی فقیه. همه این تمدن مبتنی بر انفاق، اگر، ولی بالای سرش نباشد، فایده ندارد.»
عدالتخواهان مورد نظر پناهیان، گروهی از اصولگرایان جوان هستند که در سالهای گذشته انتقادات تندی را از ثروتاندوزی برخی مسئولان مطرح کردهاند و پناهیان با قرار دادن آنها و هاشمی رفسنجانی در یک دسته، به شکل کنایهآمیزی آنها را تحقیر کرده است.
علیرضا پناهیان کیست؟علیرضا پناهیان روحانی جوانی از شاگردان آیت الله مصباح یزدی بود که در دهه شصت در جبهه حضور یافته بود. خودش میگوید: «سالهای اول بیشتر رزمی شرکت میکردم؛ ولی از سال سوم به عنوان طلبه حضور پیدا کردم. امام جماعت بودم و سخنرانی هم میکردم. در بعضی عملیاتها هم رزمی بودم. در نهایت، سالهای آخر بود که مسئولیتی بر عهده بنده قرار گرفت و آن، معاونت فرهنگی لشکر ۲۷ بود. قبل از آن در کار طلبگی که انجام میدادم مسئولیت تبلیغ گردانها را هم به عهده داشتم. بنده در یک مقطعی، مسئول تبلیغ گردان حبیب و در یک مقطع زمانی هم مسئولیت عقیدتی ـ سیاسی گردانهای ارتش و توپخانه ارتش را بر عهده گرفتم که در عملیات والفجر خیلی مؤثر بودند.»
گردان حبیب، آغاز پیوند پناهیان با سیاست است. در این گردان چند چهره مشهور سیاسی حضور پیدا کرده اند و بسیاری از چهرههای موثر این گردان، بعدا تبدیل به چهرههای مهم اطلاعاتی و امنیتی ایران شدند. پناهیان گرچه به اندازه دوستانش وارد نهادهای امنیتی نشد، اما ارتباط خود را با آنها حفظ کرد و به عنوان یک نیروی تبلیغی، در کنار آنها بود. پناهیان حالا سالهاست که بیش از هر چیز به عنوان یک خطیب مذهبی شناخته میشود و کمتر کسی میداند که خاستگاه او از کجاست. او فعلا بزرگترین چهره سخنران مورد علاقه اصولگراهاست که زندگی کارمندی برایشان تحقیرآمیز است. شاید گذران زندگی با حقوق کارمندی برای آنها طنز است.
منبع: رویداد24