ورود به عصر جدید و شکل گیری ادبیات جدیدی در روابط بین الملل سبب شده تا دیپلماسی نیز گذار به مرحله جدیدی را تجربه کند. در آغاز هزاره سوم "دیپلماسی رسانه ای یا دیپلماسی دیجیتالی" به عنوان یکی از شاخه های اصلی فعالیت های دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی پدیدار شده و همواره مورد توجه دستگاه های دیپلماتیک قرار گرفته است. هم اینک فناوری-های نوین ارتباطات و اطلاعات، گستره دیپلماسی و سیاست خارجی را به شبکه¬های اجتماعی، تحریریه روزنامه ها، تلویزیون ها و رادیوهای جهانی کشانده اند. این همان عاملی است که در عصر جامعه اطلاعاتی، فضای روابط متعامل دیپلمات ها و رسانه ها را الزامی ساخته است و دستگاه دیپلماسی را بصورت الزام آوری با فضای دیجیتال و رسانه ای درگیر نموده است، فضایی که در آن، پیشبرد سیاست خارجی و دیپلماسی بیش از پیش به میزان تأثیرگذاری تاکتیک¬های خبری و رسانه¬ای و ایجاد جریان های اجتماعی در فضای دیجیتال وابسته شده است. چنان که هر قدر این تاکتیک¬ها و پوشش خبری پرقدرت تر و تأثیرگذارتر طراحی و منتشر شوند، چرخ¬های سیاست خارجی و تاثیرگذاری بر اذهان عمومی روان¬تر می¬ چرخد.
در یک نگاه کلان می توان گفت، ديپلماسي عمومي شامل دو بخش ديپلماسي رسانه اي و ديپلماسي فرهنگي بوده که مستلزم استفاده بهينه از ديپلماسي رسانه ای و دیجیتالی می باشد، تا حدی که برخی این شکل از دیپلماسی را معادل با پروپاگاندای سیاسی مي دانند، دراین معنا، ديپلماسي عمومي بيشتر بر ايجاد يك فضاي گفتمان دموكراتيك هابرماسي تاكيد داشته كه هدف از آن، يافتن برداشت ها و ارزش هاي مشترك از طريق گفتگو با تکیه بر جهانِ رسانه ای و دیجیتالی مي باشد.
در این معنا ديپلماسي رسانه اي يا ديجيتالي عبارت است از اثرگذاري، اقناع و انگيزش بازيگران با جمع آوري، تجزيه و تحليل، پردازش و توزيع اطلاعات در زمان مناسب، بدون محدوديت مكاني از طريق فناوري اطلاعات و ارتباطات و ورود به عرصه های دیجیتالی در جهت منافع مل، به نحوی که تخصص شغلي و حرفه مندي مرتبط با فناوري ارتباطات و اطلاعات و آشنایی با ترفندهای رسانه ای پيش نياز ورود به ديپلماسي ديجيتالي بوده و جلب مشاركت و سازماندهي و هدايت هويت هاي حقيقي يا مجازي به سوي اهداف مورد نظر از ويژگي هاي این شکل از دیپلماسی می باشند.
هم اينك آنچه در اين نوشتار ديپلماسي رسانهاي یا دیجیتالی ميناميم، بخش قابل توجهي از ديپلماسي عمومي كشورهاي قدرتمند جهاني را به خود اختصاص داده است؛ چرا كه در سايه نظم نوین جهانی و عصر تحقق کشورهای مرکزی - پیرامونی والرشتاینی، محتواي بازي نرم افزاري به عنوان بخشي از دگرگونيهاي جديد سياست خارجي موجب قرار گرفته است تا گفتمان، تصويرسازي و اقناع ديگران، در تعاملات مربوط به سياست خارجي جايگاهي نوين يابند. در اين فضا دولتها ناظر توان اطلاعيابي و تاثير بر مخاطبان خارجي خود در هر نقطه از جهان هستند؛ تواني كه امروزه به عنوان توان استراتژيك ـ ديپلماتيك درنظر گرفته ميشود و براي دستيابي دولتها به اهدافشان به عنوان شرطي غيرقابل اجتناب به نظر ميرسد.
در فضاي نوين ديپلماتيك، شايد بيشترين تعامل ديپلماتيك را ديپلماتهاي مجهز به تكنولوژيهاي نوين ارتباطات و اطلاعات با مخاطبان جهاني داشته باشند. در ارتباط با دستگاه ديپلماسي، افكار عمومي گسترهاي جهاني داشته و مخاطبان جهاني را شامل ميشود.
جهاني شدن حوزه انتشار رسانههاي نوين، چهره جديدي از قدرت در عرصه های دیپلماتیک را به وجود آورده است كه ميتوان آن را چهره نامحسوس قدرت دانست. اين امر غالباً از طريق دو عنصر سرعت و پيچيدگي امکان تحقق یافته و دسترسي بيشتر به رسانهها، دسترسي به قدرت بيشتر اقناع را نيز به همراه داشته است. ديپلماسي رسانهاي نیز از اين قدرت نامحسوس بهره ميگيرد.
اما آنچه در این میان بیش از همه مورد توجه است، بروز نابرابری های چشم گیر در عرصه دیپلماسی دیجیتالی می باشد، به نحوی که کشورهای مرکزی بخش عظیمی از این عرصه را به خود اختصاص داده و روند هدایت افکار عمومی کشورهای پیرامونی را از طریق همین عرصه دیجیتال، در دست گرفته اند.
این فرآیند سبب گردیده تا این قدرت ها در عرصه دیپلماتیک دارای قدرت نفوذ بیشتری بوده و اهرم فشار بیشتری را در نیل به اهداف دیپلماتیک در دست داشته باشند. به نحوی که برخی معتقدند آنچه به طور ريشه اي ديپلماسي رسانه ای یا دیجیتالی ناميده شده است بنا را بر اين داشته، تا با ايجاد تصويري مثبت از ايالات متحده و برخی قدرت های غربی در ذهن مخاطبان به شکلی غرب گرایی یا به طور خاص آمريكايي گرايي را افزایش و ميزان احساسات ضدغربی و ضدآمريكايي را كاهش دهد، همان طور که این سیاست در قرن بيستم موفق عمل كرده و در پيروزي در جنگ سرد نیز نقش اساسي داشته، در دوران جدید نیز قواعد بازی را به نفع خود مصادره می کند. همین گفتمان و سلطه آن بر عرصه دیپلماسی دیجیتالی نیز امکان شکل گیری روابط متقابل مبتنی بر گفتگوی هابرماسی را از دستگاه های دیپلماتیک به نحوی سلب کرده و روندی از بالا به پایین را شکل داده است. این فضا را بیش از همه می توان تحت عنوان هژه مونی رسانه ای در عرصه دیپلماسی معنا کرد، جایی که کشورهای پیرامون صرفا به عنوان مصرف کنندگان تولیدات رسانه ای کشورهای قدرتمند قلمداد شده و جهت دهی به افکار عمومی اغلب کشورها از طریق همین خوراک دیجیتالی و رسانه ای تامین می شود، که این روند بیش از همه امکان توزیع قدرت برابر در عرصه دیپلماتیک را از میان برده و تسلط تعداد قلیلی از کشورها بر سایر کشورها را تضمین می نماید. میزهایی که در آن دیپلمات ها برای انجام مذاکرات دیپلماتیک گرد هم می آیند به شدت تحت تاثیر جریان های رسانه ای بوده و فضای دیجیتال نتایج بسیاری از این جلسات را از پیش مشخص می کند.
شماره 28 دوهفته نامه آیت ماندگار