احساس، وحشی ترین و در نتیجه، طبیعی ترین و حقیقی ترین بعد متفیزیکی حضور موجودیت بشری و حیاتی ماست. نقش موسیقی، تعین بخشیدن به این بعد مهارناپذیر و غیر عینی وجود است.به عبارت دیگر، همان نقشی که خطوط هندسی در حد و رسم ابعاد مادی اشیا در جهان دارد، موسیقی این نقش را در خصوص متعین ساختن حدود احساس و حالت های آن به گونه یی دقیق و ریاضی وار عهده دار می باشد. موسیقی ربع مسکون زندگی عاطفی ماست، جغرافیای احساس و تاریخ نانوشته زمان خوردگی های نهاد نا آرام روان بشریست،به عبارتی، بشریت مصوت لحظه های هست مندی و حضور است.
موسیقی اصیل ایران و دیگر ملتهای آسیایی به طور مستقیم در ارتباط با عوالم روحی است. فرهنگ موسیقی کشورهای شرق، نیرویی عالی برای آرامش بخشیدن به روح ناآرام و رساندن انسان به عوالم بالاتر است. بعد از شنیدن یک کنسرت موسیقی معتبر شرقی، شنودگان احساس می کنند تعالی یافته و تازه شده اند، احساسی که ممکن است تا هفته ها با آنها باقی بماند.ولی ثابت شده بعد از یک کنسرت پر هیاهوی موسیقی راک ، مردم هیجان زده شده و تعادل خود را از دست داده و دست به رفتارهای خشونت آمیز می زنند.
دکتر داریوش صفوت عقیده دارد که موسیقی شرق جنبه مثبتی دارد، بسیاری از بیماریهای جسمی را شفا بخشیده یا آن را تسکین می دهد. پزشک معروف ایرانی زکریای رازی از قدرت درمانی موسیقی آگاه بود و از آن برای معالجه بیماریهای زیادی استفاده می کرد. در تورات آمده که صدای چنگ داوود پیغمبر به افکار مضطرب آرامش می بخشد و قدرت دور کردن شیطان را داشت.
به عنوان نمونه دکتر صفوت در متنی به فرانسه چنین می نویسد:
گوشه عراق، ضربان قلب، اختلال روانی و تندی خلق و خو را بهبود می بخشد ، آواز اصفهان، خرد و پختگی روحی می آورد ضمن آن که جسم را از بیماریهای سردی و خشکی محفوظ می دارد، گوشه رهاوی، ذهن را آرام می کند، معالج بلغم است و کجی دهان را رفع می کند، گوشه بزرگ دردهای شکم را آرام می کند، به تصفیه روح و بیدار کردن تفکر کمک می کند ، شخص را از وسوسه های شیطانی ، ترس و وحشت محفوظ می دارد، گوشه زنگوله برای بیماریهای قلبی موثر است.
در طول تاریخ ایران به قدرت تاثیرگزاری و شفابخشی موسیقی اصیل اشاره شده است. برای مثال در دوره ساسانیان در یک گردهمایی موسیقایی ، حضار با آهنگی که چنگ نواز معروف نکیسا می نواخت آنقدر خود را تکان دادند که هشیاری از دست داده و لباسهای خود را پاره کردند. به همین دلیل این نغمه را جامه دران نامیدند. داستان معروفی درباره فارابی نقل می شود که چگونه روزی او در جمع باعث خشم سلطانی می شود و زندگی اش به خطر می افتد. بلافاصله سازش را برداشته و شروع به نواختن یک لحن شاد می کند و همه را به وجد می آورد، به طوری که همه تمایل به شنیدن موسیقی می کنند سپس به تدریج لحن موسیقی را غمگینانه می کند، حضار همگی شروع به گریه می کنند و در انتها لحن را تغییر داده و طوری می نوازد که همه خوابشان می برد، فارابی جانش را برداشته و فرار می کند.
آقای روح اله خالقی حزن موجود در موسیقی ایرانی را برخاسته از روح عارفانه مردم ایران می داند زیرا که معتقد است موسیقی محزون ایرانی، انسان را به اندیشه وامی دارد.
شماره 29 دوهفته نامه آیت ماندگار