پس از برگزاری دومین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا در اوایل دهه 80 و شکست سنگین اصلاح طلبان در سراسر کشور کمتر کسی تصور میکرد که دهه بعد با پیروزهای متوالی اصلاح طلبان همراه شود. بیتردید دوم خرداد 1376 نقطه عطف جریان اصلاح طلبی در نظام جمهوری اسلامی ایران است. پس از رای قاطع ملت و پیروزی باشکوه کاندیدای جبهه اصلاحات در هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، نوبت به انتخاباتهای مجلس خبرگان رهبری، شوراهای شهر و روستا و مجلس شورای اسلامی رسید. مشارکت بالای مردم و به تبع آن پیروزیهای دلچسب جریان چپ باعث شد تا بارقههای امید در بین مردم احساس شود. اما دیری نگذشت که 9 اسفند 1381 مصادف با دومین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا فرا رسید. در روزی که مشارکت با کمترین میزان ممکن مخصوصاً در شهر تهران به پایان رسید نتیجهای جز شکست اصلاح طلبان حاصل نشد. از این انتخابات به بعد بود که اصولگرایان با وجود عدم مشارکت عمومی، سنگرهای سیاسی کشور را یکی پس از دیگری فتح کردند و اصلاح طلبان هر آن چیزی را که از دوم خرداد 1376 به دست آوردند دو دستی به رقیب واگذار کردند. اختلافات داخلی گروههای اصلاح طلب و نبود رهبری لازم، تودههای مردم را از بدنه اصلاح طلبی دورتر از همیشه کرد. این داستان غمانگیز بیش از 10 سال ادامه داشت تا آنکه به خرداد سال 1392رسیدیم. از احزاب اصلاح طلب گرفته تا حامیان مردمی آنها خیلی شانسی را برای پیروزی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری متصور نبودند. هرچه از روزهای ابتدایی خرداد آن سال به انتخابات نزدیکتر شدیم حس وحدت و مشارکت در بین مردمی که دل در گرو اصلاحات داشتند بیشتر به چشم آمد. انصراف عارف و حمایت قاطع هاشمی رفسنجانی و رییس دولت اصلاحات به قدری فضا را برای پیروزی کاندیدای اصلاح طلبان مهیا کرد که حتی خود حسن روحانی هم چنین شرایطی را باور نداشت. به هر تقدیر انتخابات با مشارکت 73 درصدی مردم و اختلاف فاحش حسن روحانی نسبت به دیگر رقبا به پایان رسید تا بر همگان ثابت شود که پیروزی اصلاح طلبان در گرو وحدت رهبران سیاسی و مشارکت حداکثری مردم است. شاید اگر در خرداد سال 1384 احزاب و تشکلهای اصلاح طلب منیتها را کنار میگذاشتند و از فرمولی که بعدها در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری استفاده کردند بهره میبردند فضایی دیگر در دهه 80 و اوایل دهه 90 برای کشور بوجود میآمد. پیروزی حسن روحانی سرآغاز شروع بسیاری از فعالیتهایی بود که جای خالی آن مخصوصاً در سال های 1384 تا 1392 بیش از پیش احساس میشد. پس از گذشت 32 ماه از پیروزی حسن روحانی، نوبت به انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری رسید. اصلاح طلبان به دنبال تکرار خرداد 1392 بودند و اصولگرایان به دنبال جبران مافات. سوت تبلیغات انتخاباتی کشیده شد و اصولگرایان با بمباران تبلیغات فیزیکی سعی در پیروز جلوه دادن خود داشتند غافل از آنکه نوع تبلیغات عوض شده و حال این فضای مجازی است که بهترین روش برای آگاهسازی جامعه میباشد. اصلاح طلبان با توسل به شبکههای اجتماعی و حمایت هاشمی و رییس دولت اصلاحات یک بار دیگر الگوی 1392 را به منصه ظهور گذاشتند و دو پیروزی بدون حرف و حدیث مخصوصاً در کلانشهرها را به دست آوردند. از آن روز به بعد بود که اصولگرایان متوجه حمایت میلیونی مردم از جبهه اصلاحات شدند و دریافتند که پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری یک اتفاق احساسی نبود بلکه به نوعی برهم زدن بازی افرادی بود که با تندروی به دنبال رسیدن به مقصود خود بودند. حدود 14 ماه پس از گام دوم اصلاح طلبان نوبت به انتخاباتهای شوراهای شهر و روستا و ریاست جمهوری رسید. اصولگرایان که تنها راه پیروزی بر اصلاح طلبان را در وحدت و ضعیف نشان دادن کارنامه حسن روحانی میدیدند این بار با قرار گرفتن در پشت جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی سعی در جبران شکستهای گذشته داشتند. انتخابات برگزار شد و باز هم مردم امید و اعتدال را تکرار کردند. پیروزی که تنها یک پیام روشن داشت و آنکه ادامه امید در گرو مشارکت است. امروز مردم این مرز و بوم به خوبی دریافتهاند که صندوق رای بهترین داور برای برقراری دموکراسی است. تجربه عدم مشارکت در دهه 80 بهترین معلم برای افرادی است که سکوت را چاره کار میدانستند. حال در شرایطی که کشور نیاز به تعامل و آشتی با دنیا دارد و رعایت اخلاق و قواعد بازی مهمترین رکن سیاست خارجی این روزهای ماست نباید حق رای را از خود سلب کنیم. ما باید گامهای پس از گام سوم را محکمتر از همیشه برداریم و با خود بگوییم به عقب بازنمیگردیم.
شماره 34 دوهفته نامه آیت ماندگار