در این گزارش با استناد به صورتحسابهای مالی شرکتها در سامانه کدال بررسی کرده چطور و با پشتیبانی چه کسانی قیمت سهام از ارزش واقعی پیشی گرفته و آنچه در بورس میبینیم هیچ شباهتی به واقعیت شرکتها و بنگاهها ندارد؟
آیت ماندگار- از همان روزهای زمستانی سال گذشته که شمارهگرهای بورس در سرمستی بود و کارنامهای از خود به جای میگذاشت که در تاریخ اقتصاد ایران نظیری نداشت، این پرسش پیشروی همه بود که در اقتصاد مچالهشده از بحرانهای ساختاری قبلی و تحریمها و کرونا، رونق بورس چگونه ممکن شده است؟
روزهای بیارزی حاصل از تحریمها و بستهشدن مرزها در وضعیت کرونا شروع شده بود، بنگاهها و شرکتهای تولیدی یا در مرز تعطیلی بوده یا کمتر از ظرفیت تولید خود کار میکردند و کسبوکارهای کوچکتر تعطیل شده، رشد اقتصادی منفی بود و سطح درآمد عمومی هیچ برابری با گرانیها نداشت. اما سهام همین شرکتها بیاعتنا به وضعیت مالی شرکت و بنگاه خود با رشدهای چشمگیر در بورس همراه شدند. عدهای از تحلیلگران منتقد، رشد تاریخی بورس را حباب میخوانند و عدهای هم میگفتند در اقتصادی متورم همهچیز در حال گران شدن است و سهام موجود در بورس هم گرفتار همین تورم است.
بیایید تمامی این توضیحات را در یک سوال ساده خلاصه کنیم: زمانیکه خبری در کارخانه نیست، چطور سهام آن کارخانه گرانتر و گرانتر شد؟ حتی اکنون که بورس ریزشی است آیا قیمت سهام به واقعیت شرکتها نزدیک است؟
آنچه بهعنوان خبر و برو و بیا در کارخانه میشناسیم، همانچیزی است که در ادبیات اقتصادی به آن ارزش سهام میگویند. ارزش سهام بیانگر «ارزش واقعی عملیاتی بنگاه» است؛ چقدر تولید کرده، چقدر فروخته و چقدر سود کرده است. شرکتهایی که در بورس حضور دارند، طبق قانون باید در پایان یک سال مالی سود و زیان خود را محاسبه کرده، صورت حسابهای مالیشان را بازرس بررسی کرده، این اطلاعات روی سامانه کدال افشا شود و در نهایت سود احتمالی را میان سهامداران بورسیشان تقسیم میکنند. اما این فقط تنها روشی نیست که اکنون دولت و شرکتها برای تقسیم سود بهکار میبرند. اراده دولت بر رونقبخشی به بورس است، حالا اگر سهام شرکتی سود واقعی هم نداشته باشد، مهم نیست؛ سود را میسازند.
خودفروشی به روش بورسی!ترفند رایج سودسازی بیشتر از طریق فروش سهام و داراییها به شرکتهای زیرمجموعه خودشان صورت میگیرد. در میان گزارشهی ثبتشده در سامانه کدال میتوان به نمونههای زیادی از این روش سودسازی رسید. اخیرا در پی واگذاری بحثبرانگیز یکی از شرکتهای دولتی، خریداران سهام در بازه زمانی کوتاهی سود خوبی کردند. این شرکت سهام شرکت دیگر را در بورس فروخت. اما جالب است که سهام را نه به غیر، بلکه به یک شرکت دیگر خودش فروخته و از همین محل حدود ۴۰۰ میلیارد تومان سود شناسایی کرد! در پی همین اتفاقات هم بود که سود هر سهم در ابتدای مهرماه دو برابر شد. گرچه ممکن است این سود موهوم باشد، اما غیرقانونی نیست.
یکی دیگر از روشهایی که شرکتها برای سودسازی وجود دارد، گرانکردن کالاها و اجناس است. این هم یکی از رایجترین کارهایی است که برخی شرکتهای بورسی برای توجیهپذیرکردن بالارفتن قیمت سهامشان میکنند. کارشناسان این ترفندسودسازی را جزو پرتبعاتترین روشهای سودسازی میدانند؛ چراکه مستقیما باعث بالارفتن سطح قیمت کالاها و رشد تورم میشود.
برخی شرکتهای بورسی نیز خودشان معاملهگر بورس هستند و سود خرید و فروش سهامشان نیز چند برابر سود عملیاتی و اصلی آنها است. آنها از آشفته بازار بورس برای پوشش ناکارآمدی و حتی زیان عملیاتی خود استفاده کردند. شرکت باما، بانک دی، سرمایه گذاری غدیر، سرمایهگذاری صنعت نفت و ده ها شرکت دیگر از این راه سود بالایی کسب کردند و حتی حقوقیهای وابسته به برخی نهادها نیز با توجه به سودی که کرده بودند، در یک ماه گذشته وارد صف فروشندگان شدند. پس بخش دیگری از سودسازی در این مسیر اتفاق میافتد.
شرکتی که سهامش در بورس درحال معامله است، همزمان خارج از تعریف فعالیت خود وارد معامله در بورس میشود و سهام میخرد و میفروشد. بنابراین گرچه خط تولیدی یا فعالیت واقعی آن شرکت رونقی نداشته و سودی بهدنبال نداشته اما آن شرکت از محل خرید و فروش سهام کسب درآمد کرده و از این مسیر شرکت زیاندهش را سودساز جا میزند.
یکی دیگر از مسیرهای سودسازی تجدید ارزیابی دارایی است. برخی از این شرکتهای بورسی سود فروش سهام، سرمایهگذاریها و املاکشان، چندین برابر سود مستمر و همیشگی و عملیاتیشان است و همین ممکن است باعث رشد شاخصشان شود.
پاسکاری داراییها در بورسشرکتهایی مانند سایپا، ایران خودرو، پلی اکریلیک، بانک صادرات گرچه از لحاظ سودی مشکل داشته باشند، اما املاک و داراییهایی در اختیار دارند. ترفندی که شرکتهای بورسی در چنین مواقعی بهکار میاندازند، این است که داراییهایشان را به یکدیگر می فروشند و مجوز قانونی آن را هم با زیر پوشش درآوردن حرکتشان به عنوان تجدید ارزیابی دارایی از قبل دارند. داراییها و سهام زیرمجموعه خود را به یکدیگر می فروشند و از این طریق سود به اصطلاح موهومی میسازند. در واقع برخی شرکتها داراییهایشان را به هم پاس میدهند و با این معاملاتی که خیلی از آنها معاف از مالیات هستند، دارایی آنها از شرکت خارج نمیشود، به سهامدار هم پرداخت نمی شود، تقسیم سود فروش هم ندارند اما سودی ساختند که ارزش سهامشان در بورس بالا رود.
پرویز بابایی، کارشناس حوزه بازار سرمایه درباره اینکه زیر سایه سیاستگذار و شورای عالی بورس چطور شرکتها دستشان باز است تا چهره بورسی متفاوتی از چهره مالی واقعی خود نشان دهند، توضیح میدهد که عملا موتور محرکه سودسازی تقریبا نصف شرکتها سود عملیاتیشان است و نصف دیگر، تورم و بالارفتن قیمت داراییها و سفته بازی در املاک و سهام.
او میگوید: سازمان بورس معمولا خیلی اهمیت نمیدهد که سودها از چه راهی آمده و حتی غیرمستقیم شرکتها را به سودسازی تشویق میکند. در این صورت سهامداران خُرد به خروج سرمایهاش از بورس کمتر تمایل پیدا میکنند. یعنی دولت میخواهد نقدینگی سنگین جذبشده در بورس ا به سمت بازارهای دیگر خارج نشود، حتی به قیمت ساختن سودهای موهومی. منطق دولت هم این است که با خروج سرمایه از بورس رشد قیمت بازارهای رقیب مثل ارز، طلا، مسکن و خودرو زیاد خواهد شد. طبق پیشبینیها این رشد میتواند تا ۲۰۰ - ۳۰۰ درصد متناسب با هر کدام از بازرها پیش برود.
به گفته بابایی دولت ترس از ونزوئلاییشدن اقتصاد ایران را درک کرده و از هر مسکنی برای بهتعویقانداختن آن استفاده میکند. او ادامه میدهد: طی چند هفته گذشته، با وجود اقدامات و البته شوهای حمایتی دولت و نهادهای عمومی، مانند عرضه و فروش سهام توسط حقوقیها و شبه دولتیها و کارگزاریها اما دولتیها و نهادیها خلاف ادعاهای ظاهریشان برای حمایت از بورس، عمل کردند؛ چرا که برای توجیه قیمتهای بالای سهمشان و همچنین سودبردن از سهامی که قیمتش چند برابر شده بود، اقدام به فروش سهام کردند.
فارغ از اینکه چشمانداز آتی بورس چه خواهد بود و آیا سیاستهای دولت، انتخابات آمریکا و هر عامل بیرونی میتواند نشانهای برای بورس ایران باشد اما در دل این تحلیلها از یک واقعیت کمتر حرف زده میشود. اینکه طبل بزرگ و خالی قیمت سهام چه ضربهای به بخش تولید و صنعت خواهد زد؛ شرکتهایی که بدون تولیدی مولد سود میسازند اما این سود نمیتواند قدمی برای توسعه و رشد اقتصادی بردارد.