ظاهراً حسن روحانی، رئیس جمهور، مدتی است که از برخی جهات، پا در مسیر رئیس جمهور اسبق کشور، محمود احمدینژد گذاشته است ـ البته با برخی تفاوتها. ارائه تفسیرهای نادرست از آمارها و مقایسههای نامعقول اقتصادی توسط برخی از صاحبمنصبان و دولتمردان، اتفاق جدیدی نیست. در دولتهای سابق و اسبق کشور نیز چنین صحنههایی را شاهد بودهایم؛ امری که ظاهراً عموم دولتها و مسئولان در شرایط بحرانی و ناکارآمدی برای تخفیف یا کتمان ناتوانیهای سیستماتیک و مدیریتی کشور به آن متوسل میشوند! اما چنین موضعگیریهایی مدتهاست که دیگر برای افکار عمومی جامعه ایرانی شناختهشده و نخنما شده است.
آیت ماندگار- افشین داورپناه*؛ اصطلاح «ننه جون کروبی» را باید حالا دیگر یکی از اصطلاحات مفید برای تحلیل وضعیت و شرایط حکمرانی در ایران دانست. اصطلاحی گویا و دقیق برای بیان وضعیتی که در آن برخی صاحبمنصبان و سیاسیون، ظاهراً درک درستی از شرایط و وضعیت واقعی جامعه ندارند یا خود را در اینباره به بیخبری میزنند! اصطلاح «ننه جون کروبی» اشاره به وضعیتی دارد که مردم جامعه شرایط دشوار و بغرنج اقتصادی (و حتی سیاسی و فرهنگی) جامعه را به خوبی با پوست و گوشت خود احساس میکنند، اما حکمرانان (کارشناسان و همراهان آنها) منکر چنین وضعیتی هستند یا آن را با ارائه آمارها و مقایسههای نادرست، تحریف یا مصادره به مطلوب میکنند. در چنین شرایطی میتوان گفت که رابطه مردم و دولت در وضعیت «ننه جون کروبی» قرار گرفته است!
در یکی از مناظرههای جنجالی انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ (دقیقا شنبه شب هفدهم خرداد ماه ۱۳۸۸)، وقتی محمود احمدینژاد، کاندیدای ریاست جمهوری، وخیم بودن وضعیت تورم و بیکاری در کشور را تکذیب میکرد، مهدی کروبی، از دیگر نامزدهای ریاست جمهوری آن دوره، گفت: «(حتی) ننه جون من هم تورم را میفهمد. چرا که وقتی میرود گوشت بخرد میفهمد گران است». عبارتهای دقیق این بخش از مناظره چنین است: «آقای احمدینژاد! حتماً اطلاع دارید که بانک مرکزی گفته است تورم ۲۵ درصد و خوردهای است، اما شما حالا ظرف دو روز آن را به ۱۴ درصد رساندهاید! آن هم با یک سری محاسبات عجیب و غریب. به علاوه، آقای احمدینژاد تورم به جز این مسائل علمیاش، بدانید که با شکم و زندگی مردم سروکار دارد. با این خیالات و وهمیات همراه نیست. ننه جون من. البته من هم ننه ام مرده، هم ننه جونم مرده. اون هم تورم را میفهمد. چرا، وقتی میرود گوشت بخرد میفهمد گران است».
در یکسال اخیر، و بهویژه در چند ماه اخیر نیز به طور مکرر شاهد چنین وضعیتی در کشور بودهایم! وضعیتی که زمانی دولتمردان کنونی، در زمان ریاست جمهوری احمدینژاد، منتقد جدی و شدید آن بودند. ارائه آمارهای انتخاب شده هدفمند، تحلیل و تفسیر نادرست آمارها و همچنین ارائه مقایسههای نادرست برای مصادره به مطلوب کردن آنها و کماهمیت نشان دادن وضعیت دشوار اقتصادی این روزها و دادن امیدهای واهی.
به نظر میرسد، بسیاری از دولتمردان و سیاستمداران کشور همچنان هنوز درک و دریافت واقعی و درستی از اوضاع و شرایط اقتصادی عموم مردم جامعه ندارند یا خود را به نادیدگی و ناشنوایی میزنند! شکاف بین مردم و دولت، کاهش شدید اعتماد و ناتوانی در مدیریت و جهتدهی به افکار عمومی، که روز به روز بیشتر امنیت ملی را تهدید میکند، ناشی از چنین مواجههای با وضعیت واقعی جامعه است.
برای تبیین این موضوع به چند مثال زیر توجه کنید:
روز شنبه (۱۲ مهر ماه) حسن روحانی، رئیس جمهور محترم، در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا با تفسیر نادرست یک داده آماری اعلام کرد که اقتصاد ما در وضعیت کنونی در شرایط بهتری نسبت به آلمان قرار دارد! معنای ضمنی این آمار این است که کشور در وضعیت بغرنجی از نظر اقتصادی قرار ندارد و مردم باید خوشحال و احتمالاً شاکر باشند که وضعیت اقتصادی ما از آلمان بهتر است! و اینجا همانجاست که باید از دیدار ایشان با «ننه جون کروبی» نام برد. بهتر است بدانیم بر اساس آمارهای جهانی، متوسط نرخ تورم در آلمان از سال ۱۹۵۰ تا ۲۰۲۰ یعنی در طول ۷۰ سال، کمتر از دو و نیم درصد بوده است (به طور دقیقتر ۲.۶ درصد)؛ و باز بهتر است بدانید، با توجه به ظرفیتها و توانمندیهای اقتصادی این کشور و همچنین برنامهریزیهای درست در مواجهه با کرونا، نرخ تورم در آلمان در شش ماهه اخیر (یعنی در اوج گرفتاریهای کرونایی) در برخی از کالاها حتی کاهشی بوده است! ـ اگر چه رشد اقتصادی این کشور نسبت به شش ماه سال گذشته، کاهش داشته است. (آمارهای کامل و دقیق این موضوع را از مراکز رسمی آمار و وزارت اقتصاد آلمان در اینجا ببینید: www.finanz-tools.de) در واقع شهروندان آلمانی چیزی به عنوان تورم را در زندگی روزمره خود احساس نکردهاند.
آنچه حسن روحانی باید از وضعیتی که برخی از دولتمردان از اقتصاد و فرهنگ کشور ترسیم میکنند، با آنچه مردم با گوشت و پوست خود احساس میکنند گاه فرسنگها فاصله دارد.
آیا در تمام دستگاه عریض و طویل وزرات اقتصاد، بانک مرکزی یا مشاوران اقتصادی و رسانهای ریاست جمهوری کسی نیست که اطلاعاتی صحیح به رئیس جمهور محترم ارائه کند یا برای مدیریت بهتر افکار عمومی، راهبردها و اقدامات مناسبی را پیش پای ایشان قرار دهد؟
رئیس جمهور محترم، سه هفته پیش از این یعنی، در روز ۱۵ شهریور ماه سال جاری نیز در ستاد ملی مقابله با کرونا گفته بود: «معجزه ملت ایران این است که در سه ماه اول امسال که تقریبا بسیاری از کسب و کارها بسته شده بود، رشد اقتصاد غیرنفتی ما منفی ۱.۷ بود و این در حالی رخ داده که کشورهایی در دنیا بودند که رشد اقتصادی آنها منفی ۱۴ و منفی ۲۰ بوده است ... ما در بخش کشاورزی رشد مثبت داشتیم ... ایران در درمان کرونا هم در مقایسه با کشورهای پیشرفته جلوتر است. در مقایسه با کشورهایی مانند آمریکا و اروپاییها میبینید که پزشکان و کادر درمانی ما چقدر سعی و تلاش دارند.»
پیشتر از آن، در ۲۲ مرداد ماه سال جاری نیز حسن روحانی در نشست هیات دولت گفته بود: "رشد اقتصادی هیچ کشوری قابل مقایسه با ما نیست ... اگر آمار رشد اقتصادی دولت با نفت را در سالهای اخیر مقایسه کنیم، رشد ۱۴ درصد هم داشتیم و به طور متوسط ۵ درصد رشد اقتصادی با نفت داشتیم. "
کاش رئیس جمهور محترم به جای این خوانشها و مقایسههای نادرست با سایر کشورها و اقتصادها، به همین آمارهای رسمی داخلی که توسط مرکز آمار و بانک مرکزی ایران ارائه میشود نگاه میکردند تا تصویری دقیقتر از وضعیت کشور داشته باشند. کاش به نتایج نظرسنجیهای چند ماه اخیر که در سطح جامعه انجام شده نگاه میکردند.
البته در این کژخوانیها و تحلیلهای اقتصادی نادرست، رئیس جمهور تنها نیست. ظاهراً در دیدار رئیس جمهور محترم با «ننه جون کروبی» سایر اعضای هیئت دولت هم کم و بیش حضور دارند! وضعیتی که برخی از دولتمردان از اقتصاد و فرهنگ کشور ترسیم میکنند، با آنچه مردم با گوشت و پوست خود احساس میکنند گاه فرسنگها فاصله دارد.
برای مثال، اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور، در همین روز شنبه (دوازدهم مهرماه) در تماس تلفنی با آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی گفتهاست: «فشارها و تحریمهای بیسابقهای علیه ملت ایران اعمال شده است، هدف فروپاشی اقتصاد ایران بود، اما دولت با برنامهریزی اجازه نداد که آنها به اهداف خود دست پیدا کنند و خوشبختانه به فضل الهی اقتصاد کشور همچنان سرپا ایستاده است.» ایشان و سایر دولتمردان البته مشخص نمیکنند علائم فروپاشی اقتصادی چیست؟ چه مقدار تورم؟ چه میزان از کاهش تولید ناخالص ملی یا کاهش بیسابقه رشد اقتصادی؟ چه مقدار بیکاری؟ و ...؟ و دقیقاً از کدام برنامهریزی موفق دولت سخن میگویند؟ جایی که دولت حتی قادر به مدیریت تخم مرغ کشور هم نیست، افزایش چند برابری قیمت دلار و سکه در شش ماه اخیر به کنار.
این بیخبری یا بیواکنشی درباره وضعیت واقعی اقتصاد، فرهنگ و ... را در بین سایر دولتمردان نیز میتوان شاهد بود.
برای مثال، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در توئیتی پیروزی پرسپولیس در برابر النصر عربستان را تبریک میگوید. وزیر ارتباطات هم در توئیتی مشابه، این پیروزی را تبریک میگوید! لابد در چنین شرایط دشوار اقتصادی ـ فرهنگی و سوءمدیریتهای مکرر، انتظار دارند مردم چنین پیامهایی را شیرین و گوارا تلقی کنند! آن هم در حالی که هر یک از این وزرا در برابر انتقادها و پرسشهای فراوانی که درباره عملکرد وزارتخانههای آنها مطرح شده است و میشود، سکوت کردهاند یا ترجیح میدهند ساکت باشند ـ احتمالاً تا اینکه زمان بگذرد و این نقدها مشمول گذر زمان و به فراموشی سپرده شود. چنین رفتارهایی از سوی وزرا زمانی شیرین و دلنشین است و معنای «مردمی بودن» دارد یا نشاندهنده ارتباطات خوب مردمی است که وضعیت نسبت مطلوبی در جامعه و عملکرد این وزراتخانهها حاکم باشد؛ در غیر این صورت چنین رفتارهایی «مضحک»، «بیموقع» و ضد تبلیغ قلمداد خواهد شد!
قرار گرفتن در وضعیت «ننهجون کروبی» فقط مختص دولتمردان و حکمرانان نیست بلکه برخی از فعالان سیاسی و اقتصادی را نیز در چنین وضعیتی قرار میگیرند. برای مثال اظهارات سعید لیلاز که در اوایل تابستان امسال گفتهبود: «معتقدم شرایط بسیار سختی داریم، ولی اگر تا آخر مرداد و شهریور دوام بیاوریم دیگر اتفاقی نمیافتد و قادر خواهیم بود که از شرایط بحرانی در حوزه اقتصادی به سلامت عبور کنیم!.» گذشته از نادرستی و سست بودن تحلیل و پیشبینی ایشان، ظاهراً در اظهار نظر و پیشبینی ایشان، مردمانی که در طول این ماهها استخوانهایشان در زیر چرخهای تورم و گرانی و بیکاری و ... خورد خواهد شد، جایی ندارند!
با چنین استفادههای نادرستی از آمارها و با این نوع تحلیلهای سیاستزده، شبه امنیتی و گاه تکبعدی و ناقص، روز به روز فاصله بین مردم و دولت افزایش خواهد یافت. ظاهراً واقعیتها و مشکلات روزمره مردم قرار نیست جایی در سیاست و سیاستورزی داشته باشد. چیزی که باید آن را مهمترین متغیر «امنیت ملی» و «منافع ملی» قلمداد کرد. باید بدانیم تا روزی که معیشت روزمره مردم در مرکز سیاستها داخلی و خارجی، تصمیمگیریها و اقدامات حکمرانان قرار نگیرد نمیتواند از منافع ملی و تامین امنیت ملی سخن گفت.
*عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی
منبع: فرارو