«مادامیکه منشور و مبانی فکری اصلاحات تبیین نشده و شخصیت محوری و تمنیات یک قبیله و باند سیاسی خاص ملاک اصلاحطلبی است و مشخص نیست که جریان مدعی اصلاحات در مقام اصلاح چه چیزی و چگونه هستند، شاهد این قبیل موضعگیریهای خودسرانه و انفعالی بنام جریان اصلاحات خواهیم بود.» اینها تنها بخشیهایی از گفتههای «اکبر اعلمی» نماینده سابق و جنجالی مجلس شورای اسلامی است که در گفتگو با «آیت ماندگار» مطرحشده است:
در آستانه دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی دو نوع تاکتیک از سوی اصلاحطلبان مطرح میشود، اولی نهضت ثبتنام حداکثری است و دومی کاندیدا شدن افرادی است که شانس تأیید صلاحیت رادارند، شما چه تحلیلی در این رابطه دارید؟
در عالم سیاست خصوصاً در کشوری مانند ایران که رقیب زمینه را برای به انحصار درآوردن قدرت به نفع خود هموار میسازد، باید این حق را به احزاب و جریانات سیاسی منتسب به اردوگاه اصلاحات داد تا با توسل به روشهای مدنی، از همه ظرفیتهایشان برای سهیم شدن در قدرت بهرهگیری کرده و آسیبپذیری خود را به حداقل برسانند.
اما در رابطه با استفاده از هریک از دو تاکتیکی که شما به آن اشاره کردید نقطه نظرات نسبتاً متفاوتی دارم؛ همه شهروندان واجد شرایط حقدارند از حق انتخاب شدن و مشارکت در اداره امور کشور و تعیین سرنوشت خود استفاده کرده و داوطلب نمایندگی مجلس شوند، با افزایش تعداد داوطلبان واجد شرایط، فضای انتخاباتی رقابتیتر شده و رأیدهندگان نیز از حق انتخاب کردن مطلوبتری متناسب با ذائقه سیاسی فرهنگی و اجتماعی خود برخوردار خواهند شد، مضافاً بر اینکه هزینه رأی صلاحیتهای بیشازحد و احتمال ورود افرادی با سلایق متفاوت به مجلس افزایش خواهد یافت. البته اگر با رویکرد حزبی و جناحی به این تاکتیک نگاه کنیم، در این صورت با توجه به ساختار سیاسی و نظام انتخاباتی و تبلیغاتی رایج در کشور، با فرض تائید صلاحیت شدن تعداد زیادی از نامزدهای منتسب به جریان اصلاحات، این تاکتیک موجب پراکندگی آرا و بالا رفتن شانس پیروزی رقبایی که با برنامهریزی و بهصورت محدود نامزد نمایندگی شدهاند خواهد شد.
اگر در استفاده از تاکتیک دوم اجماعی پدید آید، در این صورت در خوشبینانهترین حالت نمایندگانی مشابه نمایندگان اقلیت کنونی در مجلس خواهیم داشت که نبود آنها بیشتر از بودنشان به نفع جریان اصلاحطلبی است.
بههرروی من معتقدم که دستکم در شهرهای کوچک که لیست گروهها تأثیر چندانی در انتخاب افراد ندارد، تاکتیک دوم مؤثر واقع نخواهد شد و اگر گروههای اصلاحطلب در پی استفاده از تاکتیک دوم در شهرهای بزرگ باشند، بازهم نمیتوانند مانع از استفاده سایرین از حق انتخاب شدنشان شوند و تنها ابزارشان برای عملیاتی کردن روش دوم معطوف به لیستهایی خواهد بود که بهصورت جبههای ارائه میدهند.
علی لاریجانی اخیراً آب پاکی را روی دست اصلاحطلبان ریخت و تلویحاً ائتلاف خود و حتی علیاکبر ناطق نوری بهعنوان اصولگرایان میانهرو با لیست انتخاباتی اصلاحطلبان را منتفی دانست، با این شرایط آیا طرح مجدد ائتلاف اصلاحطلبان با چهرههایی از جناح اصولگرایان میانهرو موضوعیت دارد؟
ببینید یکزمان حزب شناسنامهداری برای رسیدن به قدرت و یا کسب کرسیهای بیشتر، با حزب شناسنامه دیگری که مشترکات حداقلی و یا حتی حداکثری دارند ائتلاف میکنند که امر مرسوم و حتی گاه اجتنابناپذیر است؛ اما وقتیکه عدهای بهعنوان قیم یک جریان سیاسی بزرگ به خود اجازه میدهند که به نمایندگی از ناحیه جامعه بزرگ اصلاحطلبان، سخن از ائتلاف با اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی به میان آورده و تاکتیکهای انتخاباتی تعیین نمایند، یک عمل فضولی محسوب میشود و لاجرم این قبیل واکنشها که از موضع بالائی هم صورت میگیرد، پاداش آن است.
البته مادامیکه منشور و مبانی فکری اصلاحات تبیین نشده و شخصیت محوری و تمنیات یک قبیله و باند سیاسی خاص ملاک اصلاحطلبی است و مشخص نیست که جریان مدعی اصلاحات در مقام اصلاح چه چیزی و چگونه هستند، شاهد این قبیل موضعگیریهای خودسرانه و انفعالی بنام جریان اصلاحات خواهیم بود.
ائتلاف اصولگرایان سنتی با تندروهای این جناح بهویژه اعضای جبهه پایداری تا چه میزان امکانپذیر است؟
همهچیز به شیوه برخورد شورای نگهبان با نامزدهای منتسب به جریان فکری اصلاحات بستگی و نحوه حضور این جریان در رقابتهای انتخاباتی بستگی دارد.
اگر اجازه ورود چهرههای شاخص جریان اصلاحطلبی به رقابتهای انتخاباتی صادر شود، شانس پیروزی اصولگرایان در رقابتها به حداقل کاهش خواهد یافت و بشدت آسیبپذیر خواهند بود. در این صورت در شرایط رقابت عادلانه بعید است که تعداد آنها از تعداد اصولگرایان مجلس ششم تجاوز کند. در چنین شرایطی اصولگرایان تا جایی که ممکن است تلاش خواهند کرد با هرکسی که تعلقخاطری نسبت به اردوگاه آنها دارد ائتلاف کرده و منسجم عمل نمایند تا حتیالمقدور از شکست فاحش خود جلوگیری کنند. قدرت مانور آنها هم صرفاً معطوف به حوزههایی خواهد بود که لیستهای انتخاباتی حرف اول را میزند.
فارغ از بحثوجدلهای احزاب و جناحها پیرامون تهیه لیست مطابق با شرایط شورای نگهبان برای تأیید صلاحیت، حضور مردم را پای صندوقهای رأی انتخابات آینده چگونه بررسی میکنید؟
مردم ما قابل پیشبینی نیستند و متأسفانه تجربه نشان داده است که بخش وسیعی از آنها هم بهشدت جو زده عمل کرده و متأثر از فعالیتهای پوپولیستی هستند. بااینوجود بیم از تکرار مجالس هفتم تا نهم و امیدواری به اینکه در اثر همسوئی مجلس و دولت ممکن است گشایشی در اوضاعواحوال جامعه ایجاد کند، میتوان پیشبینی کرد که مشارکت درهرحال بیش از انتخابات نهمین دوره مجلس باشد و اگر شورای نگهبان در رفتار خود تجدیدنظر کرده و شرایطی پدید آید که فضای انتخاباتی رقابتی و چالشی گردد، بدون شک میزان مشارکت مردم بهصورت محسوسی افزایش خواهد یافت. شخصاً تغییر رویکرد شورای نگهبان را بهگونهای که طیف گستردهای از صاحبان سلایق مختلف سیاسی امکان حضور در رقابتهای انتخاباتی را به دست آورند بسیار ضعیف میدانم.
تسامح شورای نگهبان در حدی خواهد بود که تنها یک اقلیت بیدردسر نوعاً غیرسیاسی و البته متمایل به دولت کمی بیش ازآنچه اکنون در مجلس حضور دارند بتوانند وارد مجلس شوند. البته درهرصورت همگرایی مجلس آینده با دولت، بیش از مجلس نهم خواهد بود.
در میان لیستهای احتمالی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان تا چه حد نامزدهایی که میتوانند مطالبات مردمی را برآورده نمایند به چشم میخورد؟
متأسفانه با توجه به باندبازی و قبیله گرایی هایی که حول بعضی از اشخاص و بنام جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی در شرف انجام است، میتوان پیشبینی کرد کسانی در فهرستهای انتخاباتی جناحها و جریانات سیاسی قرار خواهند گرفت که مهمترین ویژگیهای آنها، اطاعتپذیری و سرسپردگی در برابر باندهای قدرت و ثروت است؛ و چون در کشور ما احزاب و گروهها فاقد برنامه و کارکرد حزبی مشابه کشورهای توسعهیافته میباشند و معمولاً غیرمسئولانه عمل کرده و درازای عملکرد خود در برابر مردم هم پاسخگو نیستند و کارنامهای ارائه نمیدهند، بنابراین بهجز یک تعداد محدود بعید است که از بقیه نامزدهای موجود در این فهرستها آبی برای مردم گرم شده و مطالبات واقعی آنان تأمین شود.
شخص شما در انتخابات پیش رو چه راهبردی را انتخاب میکنید کاندیداتوری یا حمایت از کاندیداهای دیگر؟ و در صورت نامزدی احتمالی چه شانسی برای تأیید صلاحیتتان از سوی شورای نگهبان متصور هستید؟
اگر در انتخابات شرکت کنم و اجازه ورود به رقابتهای انتخاباتی را داشته باشم، گمان میکنم که کارنامه ۸ سال فعالیتم در مجلس بهترین دستمایه برای خودم و عینیترین شاخص برای قضاوت رأیدهندگان خواهد بود. اگر شورای نگهبان به قانون عمل کند، هیچ دلیلی برای عدم تائید صلاحیتم وجود ندارد.
شماره 7 دوهفته نامه آیت ماندگار