ایده های داستان نویسی اصولا از دل مشکلات و سختی های اطراف یک نویسنده سرچشمه می گیرند.
آیت ماندگار- جهانگیر مصلی-خبرنگار: در باب مصائب این روزهای ادبیات داستانی ایران، گفتگویی با «سعید فرض پور» مدرس داستان نویسی و نویسنده آثاری چون «رویا فروش» و «راهنمای داستان نویسی به زبان ساده» داشتهایم که در ادامه میخوانید:
میگویند نویسندگان شاهکارهای خود را در دوره قرنطینه بیماری های واگیردار خلق کردند؛ به عنوان یک نویسنده با این استدلال موافقید؟ یعنی آیا در روزهای قرنطینه به دلیل شیوع کرونا نویسندگان از جمله خود شما با خلاقیت بیشتر به سمت خلق اثری درخشان میروید یا آنکه به دلیل ملال و اختلال در روند زندگی سرچشمه خلاقیتتان برای نوشتن خشک میشود؟
ایده های داستان نویسی اصولا از دل مشکلات و سختی های اطراف یک نویسنده سرچشمه می گیرند. هر چه این سختی ها و مشکلات بیشتر و فراگیر تر باشد طبیعتا در نهایت به خلق داستان های بهتر و عمیقتر منتهی خواهد شد. وضعیت کرونا و درگیری جامعه جهانی با این معضل هم از این قاعده مستثنی نیست. شاید در نگاه اول اینگونه به نظر برسد که سختی ها مانع جدی بر سر راه داستان نویسی است اما خود داستان نویسی با کسب ایده های نو تفاوت زیادی دارد. در واقع ایده در داستان نویسی پیکره اصلی یک داستان است که میتواند در هر زمان و مکانی به سراغ ذهن نویسنده بیاید و بعد داستان نویس با تکیه بر مهارتهای فردی،سر فرصت، ایده ها را تبدیل به داستان کند. برای خودم بارها در وضعیت های مختلف پیش آمده که ایده ای به ذهنم برسد، من همیشه ایده ها را به سرعت یادداشت میکنم تا بعدا ودر یک موقعیت مناسبتر به سراغشان بروم، به همین دلیل بانک ایده های شخصی بسیار غنی دارم که به مرور زمان روی آنها کار میکنم.
شما بجز نویسنده یک مدرس نویسندگی خاصه نوشتن داستان کوتاه هم هستید، به عنوان یک کارشناس در این حوزه به نظرتان چرا اکثرا هنرجویان بعد از سالها آموزش کماکان نمیتوانند به سمت حرفه ای شدن گام بردارند و تنها انگشت شماری در این وادی موفق میشوند، آیا مشکل از سیستم آموزش داستان نویسی در ایران به ویژه عدم به روز بودن اساتید این رشته است یا عدم پشتکار و خلاقیت و استعداد در میان هنرجویان از جمله جدی نگرفتن این هنر توسط آنان؟
البته من مدرس داستان نویسی هستم و داستان کوتاه یا بلند هر کدام ابزارها و فضا های مختص خود را دارند. برخلاف سوال شما اتفاقا من مدرس داستان نویسی بلند هستم و داستان کوتاه را فقط برای مواقعی که جرقه ای از گفتار و پندار در ذهن یک نویسنده زده میشود توصیه میکنم. اینکه چرا اکثر هنرجویان بعد از سالها نمیتوانند به سمت حرفه ای شدن گام بردارند شاید به این دلیل است که با موضوع داستان نویسی به صورت حرفه ای روبرو نمیشوند. داستان نویسی یک هنر والاست و نیازمند تمرین ها و ممارست بسیار است. شما برای داستان نویس شدن نیازمند برنامه ریزی دقیق هستید. یک مثال معروف است که میگوید برای شاه شدن تنها یک تاج شاهانه کافی نیست. در مورد داستان نویسی هم به همین صورت است. اگر تنها مجهز به ذوق هنری و استعداد هستید، اینها از شما یک نویسنده موفق نخواهد ساخت. شما همیشه باید تمرین کنید، مطالب جدید یاد بگیرید، گستره دید خود را وسیع تر کنید و به کمک ابزارهای داستان نویسی، یک داستان خوب، خلق کنید. کاری که من در صفحه آموزش داستان نویسی در حال پیگیری با هنرجوهای داستان نویسی هستم، این است که نگاه مرتب و منظمی به ابزارهای داستان نویسی داشته باشند. ابزارها را دقیق بشناسند و در جای خود به درستی از آن استفاده کنند. بحث آموزش مسئله جدی است و برای من اهمیت دارد که تجربه بیست سال داستان نویسی خود را به صورت هدفمند به هنرجویان منتقل کنم. در اکثر مواقع میبایست بعد از آموزش مطالب مرتبط با داستان نویسی حد اقل برای یک بار هم که شده مدرس پا به پای هنرجو یک داستان را از صفر تا صد پیش ببرد و در حین اجرای کار ایرادات را اصلاح کند. چیزی که در کلاسهای داستان نویسی کمتر به آن توجه میشود. اساسا دانستن الفبای داستان نویسی دردی از یک هنرجو دوا نخواهد کرد زیرا برای یاد گرفت شنا دانش تئوری کافی نیست و باید به دل دریا زد. بنابر این ما در کلاسهای کاملا رایگان داستان نویسی خود بعد از آموزش تئوری ها و مطالب مختلف مرتبط با داستان نویسی به هنرجو ها کمک میکنیم تا یک داستان را از ابتدا و با کمک دانشی که کسب کرده اند بنویسند. از کلاسهای داستان نویسی دیگران اطلاعی ندارم چون هرگز خودم در هیچ کلاسی شرکت نکرده ام و هیچ استادی نداشتم اما این نکته مهم را میدانم که نه فقط برای داستان نویسی بلکه برای هر کاری باید به روز بود و مرتب دانش خود را افزایش داد. این موضوع در مورد اساتید داستان نویسی بیشتر صدق میکند چون اساسا مطالب آموزش داستان نویسی در اکثر مواقع شبیه هم است و فقط موضوع آنجایی اهمیت پیدا میکند که یک استاد چطور بتواند مطالب را به شیوه بسیار راحت و کاربردی و مفهومی به هنرجو منتقل کند.
در بحث عدم مطالعه ایرانیان و به اصطلاح کتاب نخواندن مردم فارغ از خود مخاطبان و نویسندگان، سیستم آموزشی و سیاست های حاکمیتی تا چه میزان اثر گذار است تا از یک سو اثر شاخصی خلق نشود یا آن اثر دیده نشود و از سوی دیگر مردم هم به سمت ابتذال و سطحی نگری بروند بجای کتاب خوانی و مطالعه عمیق، یعنی مباحثی مثل سانسور و گرانی کتاب و مافیای نشر و... تا چه میزان روی این موضوع تاثیر گذاشته است؟
این یکی از آن بحث های جدی است و من به شخصه منتقد جدی فضای جامع کتاب و فرهنگ کتابخوانی هستم. اساسا ما در دوره ای زندگی میکنیم که نویسندگان جدید به سختی میتوانند خود را مطرح کنند و انگار یک فضای بسته توسط گروهی ایجاد شده تا نویسندگان جدید را به حضور نپذیرند. کتاب های ترجمه به علت سود سرشار برای ناشرین بیشتر مورد استقبال قرار میگیرند چون نه حق تالیفی به نویسنده خارجی میپردازند و نه قانون کپی رایت را رعایت میکنند. از این جهت سعی میکنند دنبال توسعه کتاب های ترجمه شده بروند تا مولفین داخلی و این یعنی دست های پنهانی که سود خود را در پس زدن نویسندگان نو قلم ایرانی می یابند. از طرفی این فرهنگ استعماری در ذهن ایرانی ها جا افتاده که هر چیز خارجی بهتر از تولید داخلی است بنا براین در حوزه کتاب و داستان نویسی هم میتواند عدم حمایت مخاطبان از نویسندگان داخلی را دید که جای تاسف دارد. همچنین مرجعی عادل برای رتبه بندی تالیف داخلی وجود ندارد و تقریبا کل مخاطبان و نویسندگان در یک بلاتکلیفی اجباری دست و پا میزنند. کسی نمیداند محتوای یک کتاب چقدر قوی یا ضعیف است و نمونه های بسیاری از خیانت بعضی از نویسندگان به زمان و پول مخاطبین داریم که با صرف هزینه های بسیار برای به دست آوردند شهرت ، کتاب بسیار ضعیف خود را در حجمی عظیم تبلیغ کرده و باعث دلسردی مخاطبین از نویسنده های داخلی میشوند. من و دوستانم برای رفع این مشکل سردرگمی پیشنهاداتی را در حال بررسی هستیم که در فاز تحقیق قرار دارد و شاید در دو سال اینده به مرحله اجرا برسد.
این روزها مشغول چه کاری هستید و در آینده نزدیک منتظر چه اثری از شما باید باشیم؟
این روزها در حال کار بر روی جلد دوم داستان رویافروش هستم و همچنین کار روی ایده هایی برای بهتر شدن و شفاف شدن فضای کتاب در کشور.
پیشنهادی برای مطالعه در روزهای کرونایی و قرنطینه خودخواسته دارید؟
این یک بحث سلیقه ایست، مثلا خودم بیشتر به کتاب های تاریخی پناه میبرم و شاید مخاطبین شما این مدل کتاب ها را نپسندند. نفس مطالعه امری بسیار مهم و زیباست، داستان ها پنجره ای به دنیای آدمهای دیگر هستند که با مطالعه آنها دید شخصی افراد را گسترش میدهد. کتاب بهترین دوست آدم هاست و تنها توصیه من این است که در حد اعتدال بخوانند و لذت ببرند.