بیشک اکثریت جامعه از توافق هستهای خرسند و راضیاند اما در این میان بیشتر بحث بر سر این است که گروههای سیاسی از چپچپ تا راستراست در حسرت این موضوعاند که چرا این توافق به دست آنان انجام نشد؟ چرا به این وسیله نتوانستند با کسب این موفقیت دار و دسته حامی خودشان را به مجلس و اینور آن ور ببرند و در انتخابهای آینده از این امتیاز بهرهمند شوند و تبلیغش را کنند که دیدید ما توانستیم توافق کنیم حالا این کار و آن کار را هم میکنیم پس به ما رأی بدهید!
زین پسکار روحانی سختتر و کار منتقدین و رقبای وی سهلتر میشود، روحانی نهایتاً تا آبان و آذر بیشتر وقت ندارد که همچنان روی مسئله اتمی مانور پیروزی دهد.
روحانی بزرگترین مشکل خارجی کشور یعنی توافق جامع اتمی با غرب را به پایان رساند و رسماً به یکی از وعدههای انتخاباتی خود عمل کرد پس: روحانی متشکریم!
نظریه و تئوریهایی وجود داشت که روحانی قصد دارد با حل مناقشات خارجی و تثبیت و افزایش محبوبیت دولتش باقدرت بیشتری به سمت مطالبات داخلی مردم برود.
وقتی میگوییم مطالبات عمومی مردم یعنی مطالبه اکثریت مردم که بهصورت اولویتبندی درمیآید. اولین مطالبه داخلی مردم رونق اقتصادی، ایجاد شغل، رونق به بازار و افزایش درآمدها و توقف و سقوط تورم و مهار این اقتصاد سرکش ۳۳۵۰ دلاری است که جان مردم را چهار سال است به لبشان رسانده. این مطالبه خواسته کمی نیست. مطالبهای ایست که نیازمند بالا بردن ارزش پول ملی، ایجاد و افزایش تولید ناخالص ملی، صادرات و مهار تورم و قرار دادنش درشیب منفی باشد.
واقعیت در این است که کسانی که در تهران زندگی میکنند و وسیله نقلیه ندارند اگر فرض کنیم کرایه رفتوآمدش با تاکسی تا محل کار ۱۵ هزار تومان باشد (رفتوبرگشت) ماهانه در حدود ۴۵۰ هزار تومان پول رفتوآمد میدهد! من دیگر هزینه کرایهخانه خوردوخوراک و احیاناً خرید سیگار یا یک ساندویچ بیرون را لحاظ نمیکنم چون عملاً ای رقم به بالای ۳ میلیون تومان خواهد رسید. حقیقت امر این است که فردی که در تهران مستأجر باشد با درآمد ماهی ۳ میلیون تومان خرج خودش را دو آورد شاهکار کرده! درحالیکه من به یاد دارم زمانی را که حقوق کارمند شرکت آب و فاضلاب تهران ۲۰۰ هزار تومان بود و هرماه یک سکه طلای بهار آزادی باقیمت ۶۰ هزار تومان از حسابش پسانداز میکرد. یادم هست درگذشتهای نه خیلی دور که کاشانه نوساز در شمال شهر متری ۴۵۰ هزار تومان بود. حقوق بازنشستگان برای یک ماهشان کافی بود و پسانداز هم میشد.
اما ناگهان از اواسط رو به اواخر دهه ۸۰ همهچیز ناگهان تغییر کرد گویی کودتای اقتصادی علیه افراد خاصی شکل گرفت. بنزین لیتری ۱۰۰ تومان را که محافظهکاران راست در دولت جفای به مردم میدانستند از سالهای بعد بالا و بالا و بالاتر بردند و اکنونکه ۱۰۰۰ تومان است!
آن متفکرین عزیزی که تحریمها را کاغذ پاره میخواندند اکنون دیگران باید بنشینند تکههای پاره شدهاش را به هم وصل کنند تا نه اینکه ما به سمت رشد و پیشرفت برویم، بلکه به سال ۸۴ و پایان دوران اصلاحات بازگردیم. البته مسئولین باید اعتراض کنند توضیح بخواهند اسناد و مدارک ارائه کنند و توضیح بخواهند وگرنه ما که جایگاهی نداریم!
شماره 7 دوهفته نامه آیت ماندگار