آیت ماندگار- کارگران متحد همهچیز، کارگران متفرق هیچچیز؛ این شعار قرن نوزده کارگران در فرانسه و بریتانیا نیست؛ در همین کناره خلیجفارس کارگران قراردادی و محروم از مزایای صنعت نفتوگاز ایران کمپینی راه انداختهاند با این شعار.
سخنگوی کارگران به رویداد۲۴ میگوید که «بچهها» به اعتصاب میگویند کمپین و در سخنانش از این شکایت دارد که هیچ پوشش رسانهای نمیگیرند و تحت هیچ شرایطی نیز حاضر نیستند با رسانههای فارسیزبان خارجی مصاحبه کنند. همان ابتدا سوالات بسیاری میپرسد تا مطمئن شود از داخل ایران تماس میگیرم و پس از چک کردن صحت سخنانم حرف میزند.
در معدود مطالبی که درباره این «کمپین» منتشر شده است نوشته شده کمتر از ۲۰ روز از آغاز این کارزار کارگری میگذرد. از سخنان سخنگوی این اعتصاب هم میتوان فهمید این کارزاری است که ۴ سال از عمر آن میگذرد و رشد کرده، دستاورد داشته و حتی زمین خورده است تا به اینجا برسد.
سال ۱۳۹۹ خواسته این کارگران تغییر وضعیت به ۱۲ ساعت کار روزانه در ۲۴ روز از ماه بوده است. امروز خواسته آنها به ۱۴ روز ۱۴ روز رسیده است: وضعیتی که عرف کارگران دائمی نفت است.
این فعال کارگری، شرایط فعلی را -از قراردادیشدن بدون هیچ مزایای کار کارگری تا نپرداختن حقوق حتی تا ۶ ماه- محصول «حمله همه جانبه» دولت سازندگی به «دستاوردهای کارگری» میداند؛ روندی که آغاز شد اما دیگر متوقف نشد تا به جایی رسید که امروز بیش از ۱۰۰ هزار کارگر را متحد کرده است تا حتی در سکوت کامل خبری با اعتصاب خواستههای خود را مطالبه کنند، چون «بدون وجود ما کارگران چهطور پیمانکار سودهای میلیاردی ببرد؟» پیمانکاری که با پیشروی هر روزه از دهه هفتاد، همه کار صنعت را در دست گرفته است و قواعدی را تحمیل میکند که «خلاف قانون اساسی و قانون خدمات کشوری» است. توضیحات مازیار گیلانینژاد درباره کمپین واضح و روشن و بینیاز از هر توضیحی است.
«بچههای پروژهای به اعتصاب، کمپین میگویند. حالا همین کمپین نیز مساله امروز نیست و تاریخ شروع آن به قبل بازمیگردد دارای تاریخچهای است. از سال ۹۹ ما هرساله این کمپین را برگزار میکنیم.»
او ادامه میدهد: «در سال ۹۹ وضعیت به گونهای بود که حقوقهای ما تا ۶ماه و حتی بیشتر نیز عقب میافتاد. وضعیتی داشتیم که در جایی مثل ستاره خلیج فارس از کارگر تعهد میگرفتند که اگر حتی تا ۶ ماه حقوق نگرفتی، حق هیچگونه اعتراضی نخواهی داشت. تهدید هم میکردند که اعتراض مساوی با تحویل دادن به نیروهای امنیتی است.»
این فعال کارگری توضیح میدهد: «از همینرو کمپین سال ۹۹ آغاز شد و اولین هدف آن افزایش حقوق بود؛ این کمپین با اعتصاب ۴۵ هزار کارگر موفق بود و از آن زمان هرساله افزایش حقوق مطابق نظر سندیکای فلزکاران مکانیک و پس از گفتگو و مذاکرات درونی انجام میگیرد. اینگونه که سندیکا لیستی برای کارگران تهیه میکند و هرکس بر اساس این لیست قرارداد یک ساله خود را منعقد میکند.»
او به بخش دیگری از فعالیت این کمپین میپردازد و میگوید: «در سال بعد، سال ۱۴۰۰ علاوه بر افزایش حقوق، مساله مرخصی هم مطرح شد. وضعیت کاری در این زمان به گونهای بود که کارگر فقط ۶ روز مرخصی داشت و ۲۴ روز کار میکرد.»
گیلانینژاد تلاش برای افزایش حقوق در این سال را نیز موفق ارزیابی میکند و میگوید: «استارت کار با مساله حقوق خورد، اما در ادامه به مساله کاهش روز کاری رسیدیم. در آن زمان کابینه آقای رئیسی تازه تشکیل شده بود. من به همراه ۶۵ کارگر دیگر به نمایندگی از ۱۲۵ هزار کارگر اعتصابی به وزارت نفت رفتیم. افزایش حقوقها باز اعلام شد. از طرف دیگر مسالهای مطرح شد که بیمه کارگران نفت نباید کارگر ساده رد شود.»
او ادامه میدهد: «داستان به سال ۱۴۰۱ رسید و این بار من به نمایندگی از کارگران و با دعوت پیمانکاران پشت میز مذاکره نشستیم. قراردادی نوشته شد به این مضمون: یک، حقوقها نباید عقب بیافتد؛ دو، بیمهها نباید بیمه کارگر ساده باشد و طبق حقوق پرداختی باشد؛ سه، مسائل رفاهی رعایت شود مانند خوابگاه کولردار باشد و ساس و پشه نداشته باشد، غذای مناسب سرو شود و نیز ساعات کاری ۱۰ ساعت و ۱۲ ساعت متوقف شود. این قرارداد را رئیس منطقه ویژه نیز علاوه بر دو طرف مذاکره امضا کرد.»
۱۴ روز کار، ۱۴ روز استراحت حق ماست
این فعال کارگری به وارد شدن این کمپین به مرحلهای تازه اشاره میکند: «از اینجا بود که کمپین معروف به ۲۰-۱۰ آغاز شد و در سال ۱۴۰۲ ما موفق شدیم ۲۰ روز کار و ۱۰ روز تعطیلی را نیز با موفقیت جا بیاندازیم و عملی کنیم. علاوه بر این جوشکاری که در سال ۱۳۹۹، ۳.۵ میلیون با ۲۴ روز کار میگرفت، سال ۱۴۰۲ با ۲۰ روز کار ۳۵ میلیون و امسال سالانه ۶۵ میلیون دریافتی دارد.»
او کمپین کنونی را در ادامه همین روند توصیف میکند و میگوید: «کمپین ۱۴-۱۴ امسال در ادامه تلاشهای پیشین به راه افتاد؛ از ابتدای سال ما کمکم کارگران را قانع کردیم که پیگیری این مساله به نفع آنها است. اساسا ۱۴ روز کار و ۱۴ روز استراحت مسالهای است که در شرکت ملی نفت و اقماریهای بزرگ آن مسالهای جاافتاده است، در ملی حفاری، سکوهای نفتی همه جا این برقرار است.»
او در پاسخ به این پرسش که اصل مساله از کجا آغاز شد میگوید: «در زمان ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی حملهای به همه دستاوردهای کارگری آغاز شد، از جمله در جنوب. تا آن زمان هرکس به نفت و گاز میآمد قراداد دائم داشت، مگر مثلا کسی که برای آسفالت جاده میآمد. اما باز همین کارگر موقت نیز همه مزایا زا دریافت میکرد و کسی نمیگفت چون تو دو ماه اینجایی مزایا هم نداری.»
او به توضیحات خود اضافه میکند: «از آن زمان حدف مزایا و نیز قرادادهای سفید کمکم شروع شد. اگر نگاه کنید صفر تا صد کارهای شرکت نفت را ذره ذره برونسپاری کردند و به شرکتهای پیمانکاری دادند.»
او در توضیح این مساله که در دولتهای بعد چه اتفاقی افتاد میگوید: «تا همین امروز هر روز دستاوردهای کارگری بیشتر مورد هجوم قرار گرفت. برای نمونه مگر میشود یک مجموعه عظیم فقط کارگر ساده باشد؟ ولی بیمه را اینطور رد میکنند و برای ما جای سوال است که بازرس یک بار حتی نمیپرسد که چطور یک مجموعه حتی یک کارگر ماهر ندارد.»
گیلانینژاد به بستر قانونی این روند نیز میپردازد و اظهار میکند: «در قانون خدمات کشوری ماده ۱۷ را اضافه کردند که میگوید مسائل خدماتی را باید برونسپاری کنید، اما منظور در ابتدای کار اموری مانند آشپزی و حملونقل این قبیل مسائل بود نه کل کار. الان کارهای تخصصی را هم دارند با برونسپاری پیش میبرند و این نقض قانون خدمات کشوری است.»
این مسئول سندیکا درباره شکل و نحوه قانونی کردن این امور بیان میکند: «ببینید الان عناوین مختلفی وجود دارد، مانند ارکان ثالث، قراردادهای حجمی، قرادادهای معین و موقت و بچههای پروژهای. همه هم دارند در بخش نفت کار میکنند اما با نامگذاری و بخش بخش کردن، هرکس یک حقوقی میگیرد.»
او تاکید میکند: «اما مطابق اصل ۱۹ و ۲۰ قانون اساسی این کار خلاف است و در صورتی که ماهیت کار من و شما یکی باشد، نباید حقوق کارگران متفاوت باشد. علاوه بر این اعتراض کارگران ارکان ثالث و حجمی این است که چرا طبقهبندی مشاغل وجود ندارد؟ یک کارگر باید بر اساس مهارت خود و توانایی خود، حقوقش به روز شود. قانون کار میگوید شما روز اول کارگر صفر هستید، اما یک سال بعد نه.»