پس از برگزاری ۳۶ انتخابات با آمار بالاترین مشارکت ۹۸% و پایینترین مشارکت ۳۷% واجدین شرایط! که میتوان از مهمترین آنها به همهپرسی نظام جمهوری اسلامی (۱۳۵۸)، ریاست جمهوری (۱۳۷۶ و ۱۳۸۸) و خبرگان رهبری (۱۳۶۱) اشاره کرد، همچنان پس از فراز و نشیبها و شور و هیجانی که در برخی از این انتخابات به وقوع پیوسته است سؤالی که ذهن مشارکتکنندگان را درگیر کرده این است که آیا میزان، معیار و تراز رأی مردم است؟ یا نیست؟
همانگونه که در ابتدای یادداشت اشاره شد ۳۶ انتخابات مستقیم یعنی بارأی مستقیم و بدون واسطه مردم پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران صورت گرفته است، اما نباید فراموش کرد در بعضی موارد همچون انتخاب شهردار، شورای شهر از سوی مردم بهصورت نیابتی و البته با ضمانت صیانت از نظر و صلاح آنها، انتخابات برگزار میکند و هر یک رأی اعضای شورا بهمنزله رأی هزاران شهروند است و مردم، باواسطه فرد منتخب را برای مدت چهار سال بر مسند حساس و البته غیرسیاسی شهردار مینشانند.
حال سؤالی که برای مخاطب به وجود میآید این است که آیا تأیید و انتخاب شهردار با نگاه امنیتی، سیاسی و مورد وثوق بودن وی از سوی دستگاههای حکومتی و دولتی فارغ از رأی و نظر مردم به مصلحت نظام است! یا اینکه نادیده گرفتن شعار میزان رأی ملت است که یکی از اصول اخلاقی و اجرایی سالهای آغازین انقلاب بود، تیشه به ریشه اصول دموکراسی و مشارکت عمومی انقلاب اسلامی ایران خواهد زد؟!
طی روزهای اخیر و در پی حواشی استعفای شهردار تهران از تهدید به عزل گرفته تا تشویق به استعفای اجباری، اعضای شورای شهر و برخی سیاسیون در این مورد اظهارنظر کرده و درعینحال که خود بارأی مردم بر مسند تصمیمگیری برای شهر و شهروندان نشستهاند، معتقدند شهردار باید با نظر و تأیید نهادهای حکومتی انتخابشده و به تعبیری فرد منتخب باید هماهنگ با بدنه حکومت باشد! و برخلاف روند مرسوم مبنی بر هماهنگی و تعامل دستگاههای اجرایی با مدیران ارشد برای پیشبرد اهداف کلان نظام! گویی منتخبین مردم فراموش کردهاند که میزان رأی ملت است! و میخواهند با انتصاب فرمایشی یا بهتر بگوییم انتخاب توافقی شهردار بین نهادهای قدرت، قبل از انتخاب بهواسطهٔ رأی غیرمستقیم مردم، بدیهیترین حقوق ملت را نادیده بگیرند!
شماره 55 دوهفته نامه آیت ماندگار