از قرن بیستم و در دوره پست مدرنیسم که از یک طرف، صنعتی شدن به اوج خود رسید و از طرف دیگر مسائل اومانیستی و حقوق بشر پررنگتر شد، مسئله محیط زیست هم جدیتر مطرح گردید. امروز در دنیا چه در کشورهای مترقی و چه در کشورهای توسعهنیافته خطرات و تهدیدهای زیست محیطی کار را به جایی رسانده که دیگر نه فقط یک کشور یا منطقه بلکه مجامع جهانی و بینالمللی هم از عهده حفظ محیط زیست کره زمین برنمیآیند. از آنجا که همواره الزامات زیست محیطی مانعی بر سر راه توسعهگراها و تولیدگرایان بوده از این جهت چه در کشورهای غربی و یا شرقی، فرقی نمیکند، همه آنها که امر توسعه را با نگاه صرفاً اقتصادی مینگرند، همواره سازمانهای حفاظت محیط زیست را دشمن تلقی میکنند. شاید امروز به جز چند کشور پیشرفته نظیر آلمان و ژاپن یا کشورهای اسکاندیناوی که به حفظ محیط زیست بطور جدی و اساسی و زیربنایی نگاه میکنند در اکثر کشورها و جوامع بشری، سازمانهای حفظ محیط زیست بسیار کوچک، ضعیف، ناتوان و درمانده هستند. در حال حاضر اکثر سیاستمداران و دولتمردان، برای حفظ پرستیژ و بالا بردن محبوبیت خود و ایجاد رضایت عمومی، شعار حفظ محیط زیست میدهند ولی در عمل، اکثر آنها دروغ میگویند و تنها به حفظ منافع اقتصادی کشورشان مینگرند و تماماً بر ضدمحیط زیست عمل میکنند. اگر روزی در دنیا برسد که دیگر کار از کار بگذرد و خطر محیط زیست هشدار نابودی کره خاکی را اعلام نماید بر همه انسانها روشن خواهد شد حداقل در یک قرن اخیر، خادمین و خائنین محیط زیست چه کسانی بوده و هستند. شعارزدگی و ژست طرفداری از حقوق انسانها و حفظ محیط زیست در سخنرانیها و نوشتارهای اکثر سیاستمداران و دولتمردان جهان هر روز گوش فلک را کر میکند ولی اگر در تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای همین دولتها و حکومتها کمی تحقیق و پژوهش کنیم نشانههای روشنی از عوامل تخریب محیط زیست آشکارا نمایان میشود و این به معنای شعارزدگی و فریبکاری و خیانت به حقوق بشر و نسلهای آینده در موضوع محیط زیست است.
شماره 64 دوهفته نامه آیت ماندگار