اگر واقعاً به دنبال صلح هستیم، نباید اولویتی در مبارزه با خشونت قائل شویم. این خشونت و ظلم چه زمانی رخ میدهد؟ هرگاه قدرتی در برابر ضعیفتر از خود، ضعیفتر از هر نظر، فیزیکی مادی و... پیشی بگیرد و در زندگی او دخالت کرده و آسیب وارد کند ظلم اتفاق افتاده است. ما هیچکدام موافق خشونت علیه زنان نیستیم، از کودکآزاری و حتی بدخلقی با یک کودک توسط پدر و مادرش خشمگین میشویم، با جنگ و کشته شدن هزاران انسان بیگناه مخالفیم و اگر در شبکههای مجازی ببینیم کسی به سگ یا گربه سنگ میزند او را نفرین میکنیم، درواقع در درون، تمامی ما مخالف آزاریم و زندگی را بدون خون و خونریزی همراه با آرامش جستجو میکنیم.
گیاهخواران همواره شعاری مشترک دارند: صلح را از بشقاب خود شروع کنید. شاید در نگاه اولیه کلیشه و ساده به نظر بیاید اما در این جملهٔ کوتاه اشاره به چرخهای سنگین وجود دارد و کافی است ما به گذشتهٔ غذایمان فکر کنیم، ران مرغی که گاز میزنیم از کجا آمده؟ بافت نرم ماهیچهٔ برهای که میجویم چه سرنوشتی داشته و یا آن ماهی که از دریا آمده به کدام مسیر در حال شنا بوده؟ بعید نیست لبخندی بزنید و بگویید مگر میشود اینقدر احساسی زندگی کرد؟ باید در برابر این واکنش پرسید آیا میشود ضجههای حیوانات را در کشتارگاهها شنید، چشمهای بیرون زده در سرهای بریده را نگاه کرد و دستهایی غرق در خون قصاب را نگریست و بعد از مهربانی سخن گفت؟ اگر به خودمان دروغ نگوییم همهٔ ما میدانیم حیوانات همچون ما، درد، وحشت، ترس و مهربانی و عاطفه را احساس میکنند و تنها چون هوش کمتری نسبت به انسان دارند نمیتوانند بهخوبی در برابر عملکردی صنعتی از خود دفاع کنند، آنها به هنگام کشته شدن فریاد میزنند، میگریزند و برای زنده ماندن خود و فرزندانشان تلاش میکنند اما درنهایت کشته میشوند تا ما یک وعدهٔ مضر ولو چرب و خوشمزه دردهان بگذاریم و چند ساعت بعد نیز دفعش کنیم... مرگی سهمگین رخداده است تا تنها وعدهای از غذای ما شکلگرفته باشد. آیا دیدن دندان، چشم، زبان، دلورودهٔ یک حیوان در بشقاب ما زیباست؟ قصابیها همواره یادآور سردخانه هستند و بوی خوبی ازآنجا به مشام نمیرسد، کودکان آن را پس میزنند و ما برای از بین بردن طعم خون و بوی بد آن ادویههای بسیاری مصرف میکنیم تا قابلاستفاده شود. البته که ما کشتارگاهها را از نزدیک ندیدهایم و بیشترمان به آنچه میخوریم فکر نکردهایم. ذهن برای آگاه نشدن از این خشونت هزاران دور قمری میزند تا لذت طعم غذا را از دست ندهد، ازاینرو بسیارانی که ناگهان درمیابند حیوانات در چه شرایطی برای غذایشان پرورشیافتهاند و کشتهشدهاند مدام در وجدان خود درگیرند که چطور زودتر مصرف گوشت تن حیوانات را کنار نگذاشته و وعدههای غذایی سالمتر و بی خشونت را برای همراهی با صلح و مهربانی با جهان شروع نکرده است.
اگر حیوانات را دوست داریم، آنها تنها شامل حیوانات خانگی ما نمیشوند، آنها فقط سگ و گربه و گنجشک نیستند. اگر ما وحشت میکنیم تا غذایی را با گوشت سگ و یا گربه ببینیم چطور میشود از دندههای کبابی یک گوسفند یا گاو نهراسیم؟ چطور میشود در شب عید نوروز ماهی کوچک قرمزی را در تنگ بیاندازیم و دوستش داشته باشیم و ماهی بزرگی را سرخکنیم و در دهان بگذاریم؟ رفع تناقضهای ذهنی به ما کمک میکند با قاطعیت بیشتری در زندگی تصمیم بگیریم. بیایید اگر به دنبال صلح هستیم، آن را در روزمرگیهای خودمان بجوییم، چرخهٔ ظلم به زنان، کودکان، گرسنگان جهان، حیوانات و... تمام کسانی که ضعفی نسبت به قدرت حکم کننده دارند در یک دسته قرار میگیرند. ظلم، ظلم است! جهان جای بهتری میشود اگر تعداد بیشتری از ما برای صلح، رسیدن به صلح کلان و کامل با هر شاخهای از خشونت مبارزه کنیم.
شماره 64 دوهفته نامه آیت ماندگار