کودکان کار با فعالیت کارگری که دارند در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه محروم میشوند و در همین راستا از تجربه دوران کودکی دور میمانند و سلامت روحی و جسمی آنها به خطر میافتد. کار کودک نزد بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی فعالیتی استثماری تلقی میشود ازاینرو روز ۱۲ ژوئن را روز منع کار کودک نام نهادند. ماده ۲۶ پیمان جهانی حقوق کودک ذکر میکند، هر کودکی حق دارد از تأمین اجتماعی ازجمله بیمه اجتماعی برخوردار باشد. ماده ۲۷ میگوید کودکان باید از سطح زندگی که تأمینکننده رشد جسمی، ذهنی و اجتماعی آنهاست برخوردار باشند. ماده ۳۲ عنوان میکند کودک باید در برابر هر کاری که رشد و سلامت او را تهدید میکند حمایت شود و دولتها باید حداقل سن کار و شرایط کار کودکان را مشخص کنند. متأسفانه در کشور ما و مخصوصاً در کلانشهری مثل تهران این قشر بهوفور دیده میشوند. موضوع اصلی اینجاست که تاکنون در رابطه با این قشر آسیبپذیر چه فکر جدی شده است؟ و آیا در بین مسئولین ارادهای برای ریشهکن کردن این معضل وجود دارد؟ تاکنون چه دستگاههایی در این رابطه ورود کردهاند؟ شاید هر دستگاه مرتبطی امروز منتظر یک انقلابی از سوی یک دستگاه دیگر است! شاید وقت آن رسیده باشد که ارگانها، سازمانها و حتی وزارت کار، اعضای شورای شهر و شهردارها به مردم گزارشی از فعالیت خود در این حوزه بدهند. متأسفانه این پدیده روزبهروز در حال گسترش پیدا کردن است و دراینبین پای مافیا هم به این موضوع بازشده است. مافیایی که تنها و تنها به دنبال استفاده ابزاری از این قشر آسیبپذیر است. در اینجا باید از مسئولین مرتبط سؤال کرد که آیا توانستهاند در این دو دهه اخیر دست این مافیای سودجو را قطع کنند؟ اما موضوعی که بیش از همه دل مردم دلسوز را ما به درد میآورد آن است که کودکان کار که از حداقل امکانات هم برخوردار نیستند باید ساعتها در بین چهارراهها و داخل اتوبوسها و یا متروها و ... راه بروند تا با فروشی از کالای خود به کمترین کمیسیون دست پیدا کنند. حال اگر پسازاین همه کار طاقتفرسا و فرسایشی، آنها به میزان قابلملاحظهای از دستمزد میرسیدند باز کمتر باعث ناراحتی و دلنگرانی جامعه میشد اما امروز آنها باید سخت کار کنند تا شاید با به دست آوردن شندر غاز از گرسنگی بیشازحد نجات پیدا کنند. بر اساس آمار ۹۵% کودکان کار دارای خانواده و ۵% از آنها از نعمت خانواده محروم هستند که وضعیت گروه دوم بسیار وخیم گزارششده است. حال به این معضل، وجود کودکان کار اتباع دیگر کشورها مثل افغانستان و پاکستان را در داخل کشورمان هم باید اضافه کرد. در این سالها هرچه جلوتر رفتیم با کودکان کاری بیشتری مواجه شدیم که از ظاهر و پوشش مناسبی برخوردار نبودند که همین دلیل تا حدی باعث بر هم خوردن نظم اجتماعی هم شده است. بیشک خواست عمومی جامعه از مسئولین و مخصوصاً اعضای فعلی شورای شهر کلانشهرها این است که با برنامه و با مسئولیت بیشتر فکری به حال این قشر مظلوم پابرهنه کنند. رسیدگی به وضعیت کودکان کار در شرایط امروزی نهتنها جزو حقوق این افراد است بلکه بهنوعی جزو حقوق دیگر مردم جامعه هم میتواند باشد زیرا هیچ فردی که از شرایط متعادلی برخوردار باشد از وجود کودکان کار در محیطهای اجتماعی خوشحال نیست و دیدن همین صحنهها باعث ناراحتی و نگرانی افراد جامعه میشود.
شماره 13 دوهفته نامه آیت ماندگار